هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

چند سخن حکیمانه ( قسمت دوم )

فرزانه بدون انجام دادن کاری عمل می کند، و بدون به زبان آوردن کلمه ای آموزش می دهد.  

اتفاقات رخ می دهند، و او به آنها اجازه روی دادن می دهد، موارد مختلف نا پدید می شوند، و او به آنها اجازه از بین رفتن می دهد.  

او دارد بدون آن که مالک چیزی باشد، عمل می کند، بدون آن که انتظاری داشته باشد.  

وقتی کارش به اتمام رسید، آن را فراموش می کند.  

به همین دلیل برای همیشه جاوید باقی می ماند. 

 

توضیح: فرزانه در این نوشتار کسی است که به تعبیر اینجانب هنجار هستی و به تعبیر دیگر تائو را شناخته است، و با آن هماهنگ است، این هماهنگی سبب شده، خواست او با خواست هستی یکی شود، لذا او بدون آنکه عمل خاصی انجام دهد، هستی خود احتیاجاتش را بر آورده می کند، لذا او بدون آنکه عملی انجام دهد، آنچه خواسته محقق می شود. چنین انسانی برای آموزش دادن نیاز به سخن گفتن ندارد، چون شیوه زندگی ساده و عمیق او بدون هر گونه کلامی سراسر آموزش است.  

 

فرزانه از آنجا که با هنجار هستی هماهنگ است، در مقابل حوادثی که پیرامونش رخ می دهد، موضع نمی گیرد، اجازه می دهد، آنچه باید بشود، تمام و کمال رخ دهد، و سپس او با آرامش و شرح صدر بدون هر گونه انتظاری برای خودش، خالصانه و کامل عمل می کند؛ و سپس فراموش می کند، و دنبال انجام وظیفه بعدی می رود. و به دلیل این که کارش هماهنگ با هنجار هستی است، در دل هستی ثبت شده، بلکه تقویت می شود. لذا تا هستی هست که همیشه هست، کار او نیز هست، و جاوید باقی می ماند، و به قول قرآن: « اعمال فرزانه حبط و باطل نمی شود » چرا که از جنس هستی است.

  

 

چند سخن حکیمانه

نامی که بتوان آن را ذکر کرد، نامی ماندگار نخواهد بود. 

آنچه نمی توان برایش نامی نهاد، حقیقت جاوید است. 

رها از آرزوها می توان اسرار را درک کرد.  

در بند آرزوها تنها می توان جلوه ها را دید. 

 

توضیح: در آموزه های دین اسلام اسمائی برای خدا بیان شده و به ما توصیه شده خدا را با آنها بخوانیم. اما همواره به ما توصیه شده که به همراه حمد تسبیح بگوییم. یعنی در عین وصف خدا با این اسماء غافل نشویم که خدا از تمام این توصیفها پاک و مبرا است، و مفهوم کلمه « الله اکبر » هم همین است. یعن خدا برتر از آن است که در وصف آید. بنابراین خدا نامی است که هرگز نمی توان آن را به تمامی ذکر کرد پس همیشه ماندگار است. این مطلب در کلام پیامبر گرامی اسلام این گونه بیان شده است:  

ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک 

ما تو را آن گونه که حق شناخت تو بود نشناختیم و تو را آن گونه که حق عبادتت بود عبادت نکردیم. 

 

اما بخش دوم یعنی آنجا که گفته: « رها از آرزوها ... الخ »  

آرزوهای انسان او را محدود و در بند می کنند، و از او اجازه همراهی با هنجار هستی را می گیرند. و انسان نمی تواند گوهر وجود خود را هویدا کند. وقتی انسان از آرزو خالی شود، روح هستی در او دمیده می شود، و خواست انسان با خواست خدا یکی می گردد. اما در بند آرزوها حداکثر اتفاقی که برای انسان می افتد دیدن همان آرزوهاست، و تازه وقتی که آرزوها بر آورده می شوند، انسان می بیند چقدر درخواستهایش حقیر بوده است. اما اگر انسان از آرزوها خالی شود، نه جلوه حقیقت بلکه خود حقیقت را می بیند، و آنگاه روح و جانش سیراب می شود.  

البته بیان این مطالب ساده است، و عمل به آنها بسیار مشکل لطفا تصور نشود که نگارنده این سطور خود اهل این معانی است، بلکه از همه خوانندگان محترم می خواهم که برایم دعا کنید، که اهل این مفاهیم شوم.  

شرح این هجران و این خون جگر    این زمان بگذار تا وقت دگـر 

منتظر مطالب بعدی و سخنان حکیمانه دیگر باشید.

اولویت اصلاح الگوی مصرف

   سال 1388 به عنوان نخستین سال از دهه سوم انقلاب که توسط رهبر نظام  دهه « پیشرفت و  عدالت » نامیده شده، سال اصلاح الگوی مصرف نام گذاری شده است. در این سال هر یک از دستگاهها ملزم هستند، حسب مأموریتهای سازمانی خودشان در این خصوص برنامه ریزی داشته باشند. این که در طول این یک سال چقدر این مهم محقق شد، موضوع بحث ما نیست، موضوع بحث ما این است که در این سال یا در سالهای پس از آن کدام شاخص برای اصلاح الگوی مصرف باید در اولویت کارهای کشور قرار گیرد تا إن شاء الله بهترین دستاوردها را برای کشور به ارمغان آورد.

   در زمانه ای که ما در آن زندگی می کنیم ساختارها، سبکها و الگوهای جدید زندگی به سرعت کشف، تولید، یا باز تولید شده، و به دلیل امکانات ارتباطی، به سرعت در دسترس همگان قرار می گیرد. به همین ترتیب تعاریف و رویکردهای زندگی و منابع آن نیز دستخوش تغییر و تحول می شوند.

   در عصر ارتباطات منابع تولید ثروت برای جوامع پیشرفته تعاریف جدیدی یافته و به نظر نگارنده شکل انسانی تری به خود گرفته است. مهمترین منابع تولید ثروت ـ به ترتیب اهمیت ـ در این عصر طبق نظر صاحب نظران عبارتند از:

1.      منابع اجتماعی از قبیل: باورها، اخلاقیات، و عناصر فرهنگی و هویتی جامعه.

2.   منابع انسانی : ظر فیتهای نخبگی و فرصتهایی که در یک جامعه برای کاشت، داشت و برداشت از استعدادهای موجود در آن جامعه وجود دارد.

3.      منابع زیر بنایی: خطوط ارتباطی ( فیزیکی، الکترونیکی و ... )، زیر ساختهای آموزشی و تحقیقاتی، کارخانجات و...

4.      منابع طبیعی: شامل معادن طبیعی، ظرفیتهای کشاورزی و...

   این در حالی است که در عصر صنعتی یا کشاورزی تکیه جوامع بیشتر بر تولید ثروت از طریق توسعه صنعت یا کشاورزی بود؛ اما با این تعریف جدید که به یمن عصر ارتباطات ایجاد شده، تکیه جوامع پیشرفته برای تولید ثروت بیشتر سرمایه های اجتماعی و انسانی می باشند. لذا الگوی مصرف در این جوامع به سمت استفاده درست از استعدادهای موجود در جامعه خود، و نیز سایر جوامع سوق یافته است؛ به تعبیری: «الگوی مصرف نخبگان در جوامع پیشرفته با جوامع دیگر متفاوت شده است »؛ و اصلی ترین عامل پیشرفت و توسعه این جوامع نسبت به دیگر جوامع همین نکته می باشد. به همین دلیل امروزه تولید علم در کلیه زمینه ها اصلی ترین سرمایه  کشورهای پیشرفته می باشد، که به یمن حضور انسانهای فرهیخته و دانشمند امکان پذیر می شود. طبق یک آمار 70% از ثروت ایجاد شده، در کشورهای پیشرفته از منابع غیر طبیعی، و فقط 30% از منابع طبیعی است. در حالی که این آمار در کشوری نظیر ایران که کاملا متکی به درآمدهای حاصل از فروش منابع طیبعی نظیر نفت است، برعکس می باشد. همان طور که مستحضرید منابع طبیعی یک کشور هرگز سرمایه ای لایزال نبوده، و اتکاء یک کشور به این منابع، در بلند مدت ضریب امنیت آن کشور را از جنبه های مختلف پایین می آورد. اما منابع فرهنگی و انسانی منابعی پایدار بوده، و در صورت کاشت، داشت و برداشت مناسب آنها می توانند ثروتهای زیادی را به جامعه خود تقدیم نمایند.

   بر این اساس اصلی ترین تعبیری که می توان از اصلاح الگوی مصرف نمود، این است که کشور باید به سمت اصلاح الگوی استفاده از نخبگان و فرهیختگان جامعه حرکت کند؛ و کوشش کند، که اتکاء خود را از مصرف منابع طبیعی کاسته و به سمت استعدادهای فراوان انسانی و فرهنگی ایرانی در داخل و خارج از کشور معطوف کند.

    بسیار روشن است که این رویکرد در کنار احتیاج به مدیریت صحیح در سطح کشور، نیازمند کار فرهنگی دقیق و عمیق است؛ و باید به فکر راهکارهایی بود تا آن را در جامعه نهادینه کرده و به یک رفتار پایدار در تمامی عرصه ها تبدیل نمود.

   اما متأسفانه در شرایط کنونی کشور هرگز زمینه های تحقق این امر مهیا نبوده، و متأسفانه شاهد هستیم که هر روز به نحوی از جمع فرهیختگان و نخبگان جامعه که آمادگی همکاری با نظام فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کنونی را دارا باشند، کاسته می شود.

یاد داشتی برای یک دوست ( قسمت دوم )

باسمه تعالی

   نکته دیگری که طبق آموزه های دین اسلام در یک برنامه معنوی باید مدّ نظر قرار گیرد، رعایت مراحل سه گانه زیر است:

  1. مشارطه: قرار گذاشتن با خویشتن برای انجام یا عدم انجام برخی کارهای ظاهری و باطنی.
  2. مراقبه:  یعنی در یک شبانه روز مراقب باشیم که بر آنچه با خویشتن شرط کرده ایم، عامل باشیم.
  3. محاسبه: یعنی در پایان یک شبانه روز با خود خلوت نموده و بررسی کنیم که چه میزان در عمل به شروط موفق بوده ایم.

اهمیت این مراحل سه گانه وقتی روشنتر می شود که بدانیم در آموزه های دین اسلام افراد حسب کیفیّت گذران اوقات روزانه شان به دسته های زیر تقسیم می شوند.

  1. کسی که دو روزش مساوی باشد، مغبون است( ضرر کرده است ).
  2. کسی که دیروزش از امروزش بهتر باشد ملعون است( از رحمت خدا بدور است ).
  3. کسی که امروزش از دیروزش بهتر باشد مرحوم است( مورد توجه و رحمت خداوند قرار دارد ).

   بنابر این در محاسبه باید مقایسه ای بین وضعیت دیروز و امروزمان داشته باشیم، و چنانچه بهبودی حاصل شده است، خداوند را سپاس گفته و از پیشگاهش بخواهیم که لطف و رحمتش را از ما دریغ نفرماید. و چنان چه ملعون یا مغبون هستیم، از اشتباهاتمان عذر خواسته در صدد جبران بر آییم، و بر نیکیهای خود بیفزاییم.

یاد داشتی برای یک دوست.

دوست عزیر سلام

   امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشی از انسان حقیر و نا توانی مثل من برنامه معنوی خواستی، چی بگم خودم را لایق یک چین موضوع مهمی نمی دانم، خصوصا درباره انسان بسیار خوب و نازنینی مثل تو. اگه چیزی ننویسم هم می ترسم دل خور شوی. بنابراین حسب وظیفه دوستی یک سری کلیات را تقدیم می کنم؛ جزئیاتش با خودت البته اگر خواستی در تنظیم جزئیات کمک می کنم؛ البته اگر لیاقت داشته باشم که به نظر خودم ندارم. آنچه می نویسم نمی دانم چقدر برای تو مفید خواهد بود، اما فکر می کنم، برای خودم مفید باشد، پس می نویسم تا حدّ اقل به خودم تذکر داده باشم.

   همانطور که سابق باهم صحبت کردیم طبق آموزه هایی که از دین اسلام دریافت کرده ام، اوقات شبانه روز را باید به قرار زیر تقسیم بندی کرد:

Ø      زمانی برای عبادت

Ø      زمانی برای کار و تلاش دنیایی

Ø      زمانی برای استراحت

Ø      زمانی برای بهره مندی از مواهب زندگی

زمانی برای عبادت

    همان طور که می دانی طبق آموزه های اسلام تمام زندگی فرد مؤمن و نازنینی مثل تو عبادت است. بنابراین این سؤال پیش می آید، که اختصاص وقت مشخصی برای عبادت چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ به نظر می رسد در این زمان خاص انسان باید تلاش کند که وقت، ذهن و قلبش را برای پیوند با خدا ـ که البته چیزی جدا از پیوند با خویشتن نیست ـ خالی کند، و به لطف خدا از این فضا بهره برده و انرژی لازم برای تداوم حیات انسانی و ایمانیش کسب کند، این زمانها به طور مشخص اوقات نماز هستند، خصوصا در وقت فضیلتش، بین الطلوعین ( از زمان اذان صبح تا طلوع آفتاب )، هنگام نماز شب ( از نیمه شب تا اذان صبح یا سحر گاهان) پیش از اذان ظهر و پیش از اذان مغرب نیز بسیار توصیه شده اند، ولی فعلا لازم نیست ملازم این اوقات باشیم، اگر شد، این زمانها را در می یابیم، در غیر این صورت هر وقت که فراغتی حاصل شد، عبادت می کنیم بنابراین :

Ø      سعی کن پیش از نماز قدری با خودت و خدای خودت خلوت کنی و جسم و جانت را برای این ارتباط محیا و مهیا نمایی.

Ø      سعی کن نمازت را در وقت فضیلت بخوانی.

Ø      حتما زمانی از روز هر قدر که مقدور است، را به مطالعه معنوی اختصاص بده، مثلا سعی کن قرآن را مطالعه کنی، نه بخوانی. البته در مطالعه قرآن هر روشی که خودت می پسندی اجرا کن، ولی توصیه من مطالعه موضوعی آیات قرآن است، مثلا برخی کلید واژه ها ( شرح صدر، حیات، نفس و... ) یا موضوعاتی که خودت علاقه داری. سایر کتابهای معنوی هم  نظیر: نهج البلاغه، کتابهای شعرعرفانی: ( دیوان حافظ، مثنوی معنوی مولوی، دیوان شمس و... ) هم بسیار سود مند هستند. کتب عرفانی دیگر هم قابل توصیه و استفاده هستند، مثلا: کتاب تائو تِ چینگ را حتما بگیر و مطالعه کن، و برخی آثار عرفانی دیگر مثلا کتابهای پائلو کوئیلو و یا برخی آثار حکماء دنیا مثل گاندی نظیر: گزیده گفتارهای گاندی مؤثر هستند. اما سعی کن، برای این که مطالعاتت در نهایت به یک نتیجه قابل استفاده برای خودت و دیگران برسد، به صورت موضوعی مطالعه کنی، مثلا موضوعی که دغدغه خودت هست، را از منابع مختلف مطالعه کن، و در نهایت سعی کن مجموعه مطالعاتت را جمع بندی و نتیجه گیری کنی، بعد از یک مدّت گنجنه ارزشمندی از مطالب در اختیار خواهی داشت، که هم برای خودت و هم برای دیگران قابل استفاده است. إن شاء الله.

Ø      سعی کن ساده باشی و در کنترل ذهنت بسیار کوشش کن، اجازه نده، که ذهنت مرتبا تو را به این سو و آن سو بکشد، و جانت را خسته و کم انرژی و آسیب پذیر کند. برای این منظور سعی کن، روی یاد خدا و ائمه معصومین متمرکز شوی، خصوصا در اوقات فراغت، هر وقت فراغت یافتی، ذکر بگو، اگر احساس کردی در یاد آوری خدا داری خودت را مجبور می کنی که چیزی را از خارج بر جانت تحمیل کنی، بدان داری سیم را اشتباهی وصل می کنی، ارتباط درست با خدا در حقیقت چیزی جدا از ارتباط درست با خویشتن نیست. ارتباط درست با خدا یعنی خود را موجودی مستقل تصور نکردن، و خویشتن را در ربط با خدا دانستن. اصلا به نظر می رسد، هویت فردی حقیقی انسان جز وجود ربطی با خدا و خلق او نیست. ساده باش، ساده باش، ساده باش.

Ø       روی موضوعات خوب و خوشایند متمرکز شو: مثلا سعی کن الطاف خدا را درباره خودت به یاد آوری و از خدا به خاطر این همه لطف و خوبی سپاس گزار باشی.

Ø      مراقب زبانت، نگاهت، خوردن و آشامیدنت باش(  از حلال بخور، تا گرسنه نشدی نخور و پیش از آنکه سیر شوی دست از غذا بدار ). ساده باش ، ساده باش، ساده باش. از خشم و عصبانیت پرهیز کن.

Ø      تصمیمات زندگیت را جز در آرامش نگیر.

زمانی برای کار و تلاش دنیایی

Ø      حتما باید به فکر امور دنیایی بود، و از آنها غفلت نداشت، چرا که شرط زندگی درست داشتن تعادل است، نمی شود، یک طرف ماجرا را سفت گرفت و طرف دیگر را ول کرد، کسی که دنیا را محکم گرفته و آخرت را رها کرده خاسر است، و کسی که آخرت را محکم چسبیده و از امور دنیایش غفلت کرده گمراه است، و پشیمان خواهد شد. پس از دنیا و متعلقات آنهم غافل نشو و برایش وقت بگذار. فعلا که دانشجو هستی وظیفه داری وقت مناسبی را برای مطالعه درسهایت ـ در حدی که به عنوان یک دانشجوی خوب مطرح باشی و تکالیف و وظایفت را به درستی و دقت انجام دهی ـ اختصاص دهی، و اجازه نده که شیطان گولت بزند، و مثلا این توهم را در ذهنت ایجاد کند، که حالا درس می خوانی که چه بشود، اینها وسوسه است؛ که باید ذهنت را از آنها دور کنی و این دوران ( مقطع لیسانس ) را با موفقیت به پایان رسانی، آنگاه درباره ادامه تحصیل، تغییر رشته و غیره فکر کنی.

Ø      ساده زیست باش، از تجملات دنیا پرهیز کن.

Ø      در فکر یافتن یک شریک مناسب و خوب برای زندگیت باش، و او را از خدا بخواه و اگر یافتی عاشقانه و وفادارانه در کنارش زندگی کن. عشق برای زندگی بسیار مهم است، حتی عشق به جنس مخالف، که شاید از پستترین ولی طبیعی ترین عشقهاست. ابن سینا در کتاب اشارات و تنبیهات میگوید:

نخستین درجه حرکات و سلوک عرفان، آن چیزی است که خود عارفان آن را اراده می نامند. و آن چیزی است که بر کسی که « با یقین برهانی مستبصر شده، یا با ایمان قلبی تصدیق پیدا کرده عارض می گردد. و آن میل و رغبت و چنگ زدن به بند استوار است. و در نتیجه سرّ و باطن او به عالم قدس حرکت می کند، تا به روح اتصال برسد». چندی که درجه او این است،او « مرید » خوانده می شود.

   سپس او به ریاضت نیازمند است. وریاضت متوجه سه هدف است: اول: دور ساختن غیر حق از راه حق، دوّم:  تابع ساختن نفس اماره به نفس مطمئنه تا قوای تخیل و وهم به سوی توهمات مناسب با امر قدسی کشیده شوند، و از توهمات مناسب جهان زیرین و خاکی روی گردان شوند. سوم:  لطیف ساختن درون برای تنبه و آگاهی.

   زهد حقیقی هدف اول را یاری می کند.

   چند چیز به هدف دوم کمک می کنند:

ü      عبادت همراه با فکرت.

ü      نغمه هایی که قوای نفس را به کار می گیرند، و موضوع نغمه هایشان را مورد قبول اوهام می سازند.

ü      سخن پند آموز از گوینده ای پاک با عبارت بلیغ و نغمه ای خوش و به طریق روشن و اقناع کنند.

و هدف سوم را دو چیز یاری می کند:

ü      اندیشه ای باریک.

ü      عشق پاک که شمایل معشوق، نه سلطان شهوت در آن حکم کند( نمط نهم، اشارات هفتم و هشتم، ترجمه دکتر حسن ملکشاهی ).

 قلب انسان همواره باید در شوق چیزی  بتپد، این خاصیت قلب انسان خصوصا انسان شرقی است، اگر در دل انسان چنین شور تپنده ای نباشد، زندگی از کیفیّت خالی شده، و پوچ و بی ارزش می شود. بهترین چیزی که شایسته است، قلب انسان شوقش را داشته باشد، ماندگارترین چیزهاست.

Ø      اگر توانستی و به درسها و برنامه هایت لطمه نخورد در فکر یک کار نیمه وقت باش، تدریس برای شما مناسب است.

زمانی برای استراحت

   منظور از استراحت بیشتر خوابیدن است، آن قدر بخواب که بتوانی سلامت و شادابی لازم برای انجام برنامه هایی که برای خودت در نظر گرفتی داشته باشی، سعی کن خواب را به عنوان وسیله ای برای آرامش و دفع آلام روحیت تصور نکنی. آلام روحی ما را خواب برطرف نمی کند. بلکه خواب آنها را تشدید می کند. هر چه کمتر بخوابیم بهتر است.

زمانی برای بهره مندی از مواهب زندگی

   جوان هستی و لازم است، که شاد باشی، تفریح کنی، ورزش کنی، با دوستان واعضای خانواده بشینی صحبت کنی و... خلاصه از زندگی دنیایت بهره ببری و استفاده کنی.

   توصیه می شود موارد ذیل را در برنامه هفتگی داشته باشی البته به طور سالم که مطمئن هستم تو در نظر خواهی داشت:

Ø      یک برنامه ورزشی منظم هر ورزشی که دوست داری و از انجامش لذت می بری.

Ø      یک برنامه تفریحی منظم، مثلا دیدار با دوستان، رفتن به طبیعت، مسافرت.

Ø      از آنجا که می دانم با خانواده ات روابط خوبی داری، سعی کن ارتباطتت را با آنها حفظ کنی و روزانه برای نشستن و صحبت کردن، و استفاده از آنها وقت بگذاری.

فعلا همینها را داشته باشیم، منهم سعی می کنم، این موارد را بهتر و بیشتر رعایت کنم. البته در کنار همه اینها بدان که هیچ یک از اینها مستقل در تأثیر نیستند، و جز لطف و عنایت خدا چیزی نمی تواند ما را نجات دهد. این یعنی توحید که اصل و اساس زندگی انسانی از منظر اسلام است.

   از قول من به همه دوستان سلام فراوان برسان.