هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

ایران بین دو انقلاب قسمت هجدهم (پیروزی مشروطه خواهان بر محمدعلی شاه قاجار )

سه تن از پنج مرجع بزرگ شیعه از جمله آخوند کاظم خراسانی به حمایت از مشروطه خواهان برخواستند و علیه شاه سخنرانی های پرشوری ایراد کردند. نامبرده حتی قصد داشت کفن پوش از نجف عازم تهران شود. این رخداد سبب شد شورشهای بزرگی در شهرهای مهم کشور از جمله، تبریز، اصفهان، رشت، کرمانشاه بر علیه حکومت مرکزی به راه افتاد.

انجمن ایالتی تبریز به سرعت عکس العمل نشان داد و با همکاری شیخ الاسلام شهر که از شیخیه بود، به سرعت از حکومت تهران سر باز زد و در تبریز حکومت مستقل تشکیل داد و با همکاری ستارخان و باقرخان که از کدخدایان شیخی تبریز بودند نیروی نظامی تشکیل دادند. از باکو و قفقاز نیز درخواست کمک کردند. ارمنیان تبریز نیز با ایشان همراه شدند. در اینجا نیز مثل تهران غالب طرفداران مشروطه طبقه متوسط شهری بودند. در مقابل ایشان حاکم تبریز با حمایت امام جمعه تهران به مقابله با ایشان برخاستند و در برابرشان سنگر گرفتند. آخوندها پیروان مشروطه را ملحدان بی دین می نامیدند و عوام را بر علیه آنها تحریک می کردند. این گروه طرفداران خود را از بین طبقات پایین جامعه پیدا می کردند. در نهایت مشروطه خواهان به لطف مزیت تسلیحاتی به واسطه نارنجکهایی که از قفقاز برایشان رسیده بود سنگرهای سلطنت طلبها را در هم شکستند و کنترل تبریز را در دست گرفتند. اما پس از فتح تبریز خود را در محاصره ایلات شاهسون و دهقانان متخاصم یافتند. آنها نیز مشروطه خواهان را کافر می دانستند. مشروطه خواهان تبریز توانستند از سد آنها نیز بگذرند و راهی تهران شوند. 

    در رشت چهار روشنفکر مسلمان و سه رادیکال ارمنی به سرکردگی یک آجرساز ارمنی به نام یپرم خان با گروه هایی در قفقاز ارتباط برقرار کردند. آنها با هم دستی نیروهای اندکی در حدود هفتاد نفر که گرجی و ارمنی بودند و از باکو به رشت آمده بودند رشت را تسخیر کرد و پرچم سرخ خود را در تالار شهر انزلی نصب کرد. او با هم دستی محمد ولی خان سپهدار که از ملاکان بزرگ گیلان بود ارتشی از دهقانان و چریکهای قفقازی تشکیل داد و به سوی تهران به راه افتاد.

    در اصفهان صمصام السلطنه از طایفه ایلخانی که به تازگی مقام ایلخانی خود را به واسطه حمایت دربار از رقیبش از دست داده بود افراد خود را گرد آورد و با هم دستی سردار اسعد بختیاری حکومت اصفهان را در دست گرفت و پس از رفع اختلافات ایل خود با ایلات مجاور به همراه داوطلبان اصفهانی به سمت تهران به راه افتاد.

    در بوشهر، بندرعباس و کرمانشاه هم انجمن های محلی زمام امور این شهرها را در دست گرفتند. در مشهد اصناف بازار دست به اعتصاب زدند و والی مشهد را دستگیر کردند و جمعیت آذری های مشهد گروهی را تشکیل دادند. این گروه که به سوسیالیستهای باکو وابسته بودند اولین بیانیه کمونیسیتی را در ایران انتشار دادند.

    با شورش در شهرها و حرکت قشونهای گیلان، تبریز و اصفهان به سوی تهران موقعیت شاه در تهران تضعیف شد. بانکها نیز از پرداخت وام به شاه برای تقویت موقعیت خود خودداری کردند. درباریان نیز که عوایدشان محدود شده بود نتوانستند شاه را در این مسیر یاری کنند. سیصد تاجر که شاه آنها را برای حمایت از خود به دربار فراخوانده بود به سفارت عثمانی پناهنده شدند. رؤسای اصناف اعتصاب کردند. برخی سران مشروطه که توانسته بودند از شر مأموران شاه فرار کنند و مخفی شوند، به سازماندهی مخالفان علیه شاه اقدام کردند. هنگامی که در 22 تیر یپرم خان و صمصام السلطنه به تهران رسیدند، داوطلبان مسلح از داخل به نیروهای دولتی هجوم بردند و دروازه های تهران را به روی مشروطه خواهان گشودند. شاه در سفارت روسیه متحصن شد و سلطنت طلبان هر یک به سویی گریخت.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جالب است که در تاریخ رایج کشور هیچ نامی از اشخاصی نظیر یپرم خان ارمنی که گرایشات کمونیستی داشت یا صمصام السلطنه و... که طبق بیان آقای آبراهامیان اولین گروه بودند که به تهران رسیدند نیست. بیشتر از ستارخان و باقرخان اسم برده می شود که ایشان هم از فرقة شیخیه بودند. 

ایران بین دو انقلاب قسمت هفدهم ( سرکوب مشروطه خواهان )

 هر چند شاه عقب نشست اما این صحنه نشان داد که دیگر در انزوا نیست و اگر بخواهد می تواند حامیان قدرتمندی را علیه مشروطه گرد آورد. در ادامه سران برخی ایلات و عشایر از جمله حاجی ایلخانی با شاه بر علیه مشروطه هم پیمان شدند. سرکرده این ایل به همراه تفنگدارنش به تهران آمد تا از شاه حمایت کند. یکی از سرمایه دارن که از مالیات های جدید زیان می دید مبلغ 10000 پوند به شاه کمک شد که صرف تقویت قوای قزاق کرد. شاه که خود را قدرتمند یافت در خرداد ماه به حمله پرداخت. لیاخوف روس که فرماندهی قزاقها را بر عهده داشت به مجلس حمله کرد و صف مقاومت کنندگان را در هم شکست. بیش از دویست و پنجاه نفر در حادثه حمله به مجلس کشته شدند عاقبت مجلس به دست نیروهای طرفدار شاه فتح شد. حامیان شاه بی درنگ در صدد دستگیری مشروطه خواهان مهم و حامیان ایشان برآمد. حتی به منزل ایشان هجوم بردند و از غارت منزل آنها و حتک حرمت به ناموس آنها دریغ نکردند. مشروطه خواهان کوشیدند با پناهنده شدن به سفارت عثمانی خود را از گزند در امان بدارند اما جمعیت بسیاری از آنها دستگیر شدند. اعضای اصلی و مهم آنها اعدام شدند و الباقی به زندان رفتند. گروهی نیز زیر شکنجه جان سپردند. آیت الله طباطبایی و بهبهانی حبس خانگی شدند. به هر صورت کنترل تهران در دست شاه و نیروهای طرف دار او در آمد.