هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

ایران بین دو انقلاب قسمت بیست و دوم (برخی اقدامات رضا شاه)

     رضا شاه خدمت عمومی را اجباری کرد و معتقد بود ایجاد یک ارتش حرفه ای اقتدار کشور را افزایش داده و زمینه ایجاد یک ارتش ملی را فراهم می کند. اما این امر با مخالفت خوانین و روحانیون مواجه شد. روحانیون و در رأس آنها مدرس معتقد بودند که دو سال خدمت زیر دست افسران ضد روحانی، جوانان وطن را بی دین می کند و خوانین دوران خدمت را متضاد با اقتدار محلی خود می دانستند و معتقد بودند خدمت وظیفه نیروی کار را از روستاها به شهرها می کشاند. مجتهدان نیز فتوا دادند که خدمت نظام به اصول تشیع لطمه می زند. او با حمایت از ورد اصلاح طلبان به مجلس زمینه تصویب خدمت وظیفه اجباری را فراهم کرد. القاب گوناگون را حذف کرد مردم را موظف کرد که شناسنامه بگیرند. مقیاس واحدی برای کشور تعیین کرد. تقویم شمسی را به جای تقویم قمری تعیین کرد. او با شکست دادن شیخ خزعل لقب فرمانده کل قوا را که طبق قانون اساسی در اختیار شاه بود به خود اختصاص داد. او در ادامه لایحه انحلال حکومت قاجار را به مجلس ارائه کرد و پیشنهاد تشکیل حکومت جمهوری را به مجلس داد. مدرس در مجلس اعلام کرد: « حمله به سلطنت حمله به شرع مقدس است » و بالتبع او روحانیون دیگر نیز با این لایحه اعلام مخالفت کردند و اعتصاب همگانی در کشور به راه افتاد. شعار جمعیت این بود: « ما تابع قرآنیم جمهور نمی خواهیم » یا « ما دین نبی خواهیم جمهور نمی خواهیم ». رضا شاه نیز کوشید در تهران متقابلا تظاهراتی ترتیب دهد، اما بیش از صد نفر را نتوانست بسیج کند و آنها هم که شرکت کردند کارمندان اداره پست و تلگراف بودند که در ازای یک روز مرخصی و پاداش در این تظاهرات شرکت کردند. رضا شاه ناگزیر به عقب نشینی شد 

ایران بین دو انقلاب قسمت بیست و یکم(نظم یافتن اوضاع داخلی ایران و سلطنت رضا شاه)

او با کودتایی که تحت حمایت انگلستان و سرمایه داران و زمین داران انجام شد، تهران را فتح کرد. او نخست به شاه اطمینان داد که کودتا برای حفظ سلطنت است و به او پیشنهاد داد که سید ضیاء را به عنوان نخست وزیر انتخاب کند. شاه نیز اطاعت کرد و سیدضیاء هم مقام را پذیرفت اما از پذیرش لقبی که از سوی شاه به او اعطا شد، سرباز زد و تبدیل به نخستین نخست وزیر بی لقب ایران شد. دولت جدید تمامی قراردادها و امتیازات خصوصا قرارداد 1919 با انگلستان و نیز قراردادهایی که با روسیه بسته شده بود را لغو کردند و زمینه خروج ارتشهای روسیه و انگلیس را از خاک ایران فراهم کردند. به نظر می رسید کودتای رضاخانی امکان تجزیه ایران را از بین برده و زمینه نجات ملی را فراهم خواهد کرد.

    رضا شاه با قابلیتهایی که از خود نشان داد توانست تمامی آشوبها و تمایلات تجزیه طلبانه در کشور را سرکوب کند و نظم و امنیت را به کشور باز گرداند. او میرزا کوچک خان در گیلان، پسیان در خراسان، سمیتقویی کرد را در آذربایجان و شورشهای اکراد را در کردستان، شیخ خزعل را در خوزستان و شورش بلوچها و عشایر لر و ترک و نیز ترکمن ها را در گلستان را سرکوب کند و تمامیت ارضی ایران را به آن بازگرداند. او به تدریج توانست با جلب همکاری گروه های مختلف به نخست وزیری ایران برسد و در ادامه با رأی مجلس ملی در [1]1304 حکومت قاجار خلع و سلطنت به رضا شاه رسید. این انتقال قدرت در کشور به آرامترین شیوه ممکن صورت پذیرفت و تقریبا هیچ مخالفتی را بر نینگیخت. این وضعیت نشانگر آن است که اقبال عمومی برای خلع سلطنت قاجار و انتقال قدرت به رضا شاه در کشور وجود داشت. شاید تنها مخالفان این وضعیت خود احمد شاه و اطرافیان نزدیک او بودند که ایشان نیز نتوانستند دردسری تولید کنند. احمد شاه به پاریس رفت و تا پایان عمر در آن کشور سکونت داشت.

    رضا خان با همکاری حزب اصلاح طلب و محافظه کاران در مجلس ملی چهارم توانست سلطنت را بدست آورد. رضا خان نیز به منافع ایشان کمک کرد. او به آمریکایی ها تمایل نشان داد و برخی امتیازات و منافع را به ایشان اعطا کرد.



[1] . سلطنت او تا 1320 ادامه یافت.

ایران بین دو انقلاب قسمت بیستم(ظهور رضا شاه)

مجلس دوم در میان تحسین وسیع عامه گشایش یافت. یپرم خان که گاری بالدی ایران نامیده می شد، رئیس نظمیه تهران شد. حکومت توانست نیروهای روسی را که وارد ایالات شمالی شده بودند را با مذاکره از این مناطق خارج کند و وامی به مبلغ 1250000 پوند از بانک شاهی برای بازسازی ساختار اداری گرفت. 11 افسر سوئدی برای ژاندارمی و 16 متخصص آمریکایی به ریاست مورگان شوستر برای سامان دادن به امور مالیاتی استخدام کرد.

    چندان طولی نکشید که امید و آرزوها در جریان کشمکش های داخلی و فشار خارجی از بین رفت. 1289 مجلس ملی به دو گروه تقسیم شد که حامیان مسلح ایشان خیابانهای تهران را به محل جنگی خونین تبدیل کردند. 1290 ایالات ایران دستخوش جنگ های قبیله ای شد. در اواخر 1290 نیروهای انگلیس و روسیه آزادانه وارد شهرهای شمال و جنوب می شدند. در اواخر 1294 نیروهای عثمانی به مناطق غربی یورش بردند و آلمانها به عشایر جنوب اسلحه می رساندند. به گفته وزیر مختار انگلیس حکومت مرکزی تنها در تهران معنا داشت. 1299 حکومتهای خودمختار در آذربایجان و گیلان به وجود آمده بود و سران ایلات و عشایر در هر منطقه ای حکومت می کردند. انگلیسی ها در صدد بودند که برخی قسمتهای جنوبی را در اختیار خودشان در بیاورند. شاه جواهراتش را جمع کرده بود تا از تهران بگریزد. ثروتمندان از ترس بلشویسم حاضر بودند به هر کس که برای خروج از این اوضاع حرکت مؤثری انجام دهد خدمت کنند. در سوم اسفند 1299 این نجات دهنده در قالب سرهنگ قزاقی 42 ساله به نام رضاخان ظهور کرد. 

ایران بین دو انقلاب قسمت نوزدهم (سلطنت احمد شاه )

    مجلس اعلا یا مجلس مؤسسان دوم با حضور پانصد تن از نمایندگان پیشین و افرادی دیگر تشکیل شد. این مجلس محمدعلی شاه را عزل کرد، پسر 12 ساله او احمد را به سلطنت منصوب کرد و عضدالملک ایلخان آزادی خواه ایل قاجار را به عنوان نایب السلطنه منصوب کردند. عضدالملک کابینه خود را تشکیل داد صمصام السلطنه را وزیر جنگ و سردار اسعد را به وزارت کشور رساند. محکمه ای برای محاکمه عاملان جنگ داخلی تشکیل داد که بر اثر آن شیخ فضل الله نوری به اعدام محکوم شد. قانون جدید انتخابات را تصویب کرد و با شرایط جدید تطبیق داد و سهم نمایندگان تهران را از 60 به شانزده تقلیل داد و به ایلات سهم بیشتری داد و برای اقلیتهای مذهبی 4 کرسی در نظر گرفته شد. در آبان 1288 دومین مجلس مشروطه تشکیل شد.