هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

چند سخن حکیمانه ( قسمت بیست و یکم ـ فرمانروا )

هنگامی که فرزانه به مردم حکومت می کند، مردم به ندرت متوجه وجودش می شوند.

پس از فرزانه بهترین حاکم رهبری است که دوستش دارند.

پس از او فرمانروایی که از او می ترسند.


بدترین فرمانروا کسی است که مردم او را خوار می شمارند.


اگر به مردم اعتماد نکنید آنها را غیر قابل اعتماد می سازید.

دریچه الهی

قرآن می فرماید: 

« إنّ الله یحول بین المرء و قلبه »  

به درستی که خدا بین انسان و قلبش قرار دارد. 

 

قلب در قرآن کانون ادراک آدمی است. و این آیه می فهماند که: خدا همواره بین آدمی و ادراکش قرار دارد. اگر انسان متوجه این حضور باشد، و از این دریچه به قلبش نگاه کند، از ادراک انسان جز خیر و خوبی به انسان نمی رسد. اما اگر انسان خدا را فراموش کند، مسیر به حق ارتباط با ادراکش را فراموش کرده است. قرآن می فرماید: 

 ما بعد الحق إلا الضلال 

بعد از حق جز گمراهی نیست.

لذا آنچه از ادراک آدمی به او می رسد، آمیخته با انواع عناصر مزاحم و مخرب است.

اگر انسان موحد شود، خود را از این آفات مصون داشته است. به همین دلیل در  حدیث قدسی آمده: 

  

« کلمة لا إله إلا الله حصنی »  

کلمه لا إله إلا الله دژ مستحکم من است. 

 

یعنی انسان را از آفات فوق مصون می دارد. 

 

و نیز آمده:   

« ولایت علی بن ابیطالب حصنی »  

ولایت علی پسر ابوطالب دژ مستحکم من است. 

 

 

ولایت ایشان از آن جهت دژ نگاهبان انسان است که بر مسیر توحید است. 

امیدوارم همه خوانندگان این مطلب در سایه توحید خود را از آسیب آلودگی ادراک مصون دارند. لطفا مرا هم دعا کنید.

یک سؤال حکیمانه در باره شیطان

به نظر شما شیطان غالبا از چه راهی به حریم جان ما وارد می شود؟


از این بحث بگذرید که اصلا شیطان چیست؟ هست؟ نیست؟ خدا چرا آن را آفرید؟ و.......

به هر حال یک چیزی هست که در ادبیات ادیان ابراهیمی به آن شیطان می گویند، که وسیله گمراهی انسان است، و در آموزه های این ادیان خداوند به شدت انسان را از آن پرهیز داده است.


در روایت اسلامی غفلت کمینگاه شیطان  نامیده شده است. اما غفلت چیست؟ و چگونه به وجود می آید؟


در قرآن غفلت به معنی بی توجهی انسان نسبت به خداوند است. آیات بسیار جالبی در این خصوص هست که بعضی دقیقا به موضوع بحث ما مربوط هستند. که به جهت پرهیز از طولانی شدن مطلب از ذکر آنها خود داری می کنیم.

  اما یک آیه هست که می گوید: « خدا را فراموش کردند، خودشان را فراموش کردند ». به نظر من یکی از آن آیه های فوق العاده است.

   انسان وقتی که خدا را فراموش می کند، در تعریف درست خودش و نیز نسبت خودش با هستی دچار اشکال می شود، و مهمتر از همه در درک منبع درست تغذیه روحش دچار اشکال می شود.

   روح ما تقریبا شبیه جسم ما نیازمند تغذیه مرتب و مفید است، که به عقیده من از جنس لذت و هیجان است. این لذت و هیجان در ارتباط درست انسان با خدا، کسب آگاهی  و عمل به خواست خدا به بهترین شکل نصیب انسان می شود. اما وقتی که این ارتباط به دلیل غفلت قطع می شود، روح انسان نا خود آگاه در جستجوی غذا بر می آید، این بهترین فرصت برای شیطان است، که غذای مورد نظر خودش را که آن نیز بسیار زیبا، هیجان انگیز و لذت بخش است به انسان تعارف کند. روح گرسنه  انسان آن را می پذیرد. اما خوردن همان و دچار افیون این غذا شدن همان. در روایت اسلامی غذای شیطان به مار تشبیه شده است، که ظاهری زیبا دارد، ولی در باطنش سمی کشنده مخفی است. دقیقا اتفاقی شبیه به مصرف مواد مخدر برای انسان می افتد، مصرف این مواد لذت زیادی دارد، ولی سمی که وارد بدن ما می کند، هستی ما را می سوزاند.

   اگر می خواهیم ذائقه خودمان را عوض کنیم و دوباره طعم غذای درست را بچشیم نخست باید سم زدایی کنیم. اگر لازم بود بعدا بیشتر خواهیم گفت.

لطفا نظرات خود را در این خصوص برای من و دیگران بنویسید.

چند سخن حکیمانه ( قسمت بیستم ـ سلامت )

فرزانه در جستجو یا در انتظار رضایت خاطر یافتن از چیزی نیست.

او همیشه به موقعیت خود در هستی آگاه است، و هیچ حادثه ای نمی تواند او را از خودش بگیرد. لذا برای خوش آمد گویی به هر چیزی آماده است. این معنای تسلیم یا مسلمانی است.

چند سخن حکیمانه ( قسمت نوزدهم ـ کنترل ذهن )

نفس شما همواره در پی لذت است، و ذهن شما بی وقفه می کوشد تا سوژه ای برای لذت بردن بیابد. و نفس شما را فربه کند. اگر بتوانید ذهنتان را کنترل کنید، و به چیزهای بهتر معطوف نمایید. رفته رفته نفستان نیز توجهش از امور لذت بخش پیشین منحرف شده و دنبال سوژه های جدید می گردد، و به این وسیله ارتقاء می یابد.

امتحان کنید و مرا در جریان بگذارید.