هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

با گاندی

من اهمیت چندانی به نمایش دادن ثبات و پایداری نمی دهم. تمایلم به حقیقت موجب شد، بسیاری از ایده ها را کنار بگذارم، و چیزهای زیادی بیاموزم. 

گرچه پیرم، اما احساس نمی کنم که رشد درونی ام متوقف شده است، یا خواهد شد. برای من موضوع مهم این است که به دنبال حقیقت بروم و هر لحظه از خدای خودم اطاعت کنم.

چند سخن حکیمانه( قسمت بیست و هفتم)

هر کس در حکومت بر مردم به خدا اعتماد کند،سعی در تحمیل چیزی نخواهد داشت. چنین کسی تلاش نمی کند دشمنانش را با نیروی نظامی شکست دهد، مگر آنکه مجبور شود.

چیزهای ساده

آیا می خواهید جهان را تغییر دهید؟  

آیا تصور نمی کنید، اندیشه تغییر جهان ناشی از کوچک پنداشتن آن یا بزرگ پنداشتن خودتان است؟ 

به عقیده من جهان بزرگتر دقیق تر و پیچیده تر از آن است که انسان حقیری چون من به فکر تغییرش باشد، اصلا چرا به فکر تغییر خودم نباشم، شاید اگر خودم را تغییر دهم، جهان هم تغییر کند. پس با یک تغییر ساده شروع می کنم، به قول بزرگی: زندگی را با چیزهای ساده پر باید کرد، خریدن چند دانه سیب ترش می تواند به عمق فلسفه ملاصدرا باشد.

وظیفه یک استاد معنوی

مدتی است که همسرم به یک کلاس عرفانی می رود. نمی گویم که چه کلاسی است و نام استادش چیست؟ و نمی خواهم درباره آن قضاوت کنم، فقط می گویم: در این کلاس به عرفانجوها مثلا آموزش می دهند، چگونه دردها را درمان کنند، و یک شفا دهنده شوند. جالب اینجاست که به عرفانجوها می گویند: آقای ط مبدأ سبک فرا .... است. اما وقتی کتابهایش را ورق می زنی چیزی از اینجا و از آنجا جمع کرده و مثلا برای خودش سبک جدیدی در درمان بیماریها درست کرده است؛ و دم و دستگاهی راه انداخته، خوب این هم یک جور اشتغال زایی است. و این هم یک جور نگاه مثبت به قضیه. به همسرم گفتم: در این دنیا هر کسی برای کاری خلق شده، قرار نیست همه ما درمانگر یا جادوگریا هر چیز دیگری شویم و کسی هم نمی تواند با آموزش یک سری کلیات کسی را درمانگر کند، وظیفه یک استاد معنوی این است که به ما کمک کند، جای خودمان را در هستی کشف کنیم، و گوهر وجود خودمان را پیدا کنیم، و رسالتی که خدا در این زندگی به دوش ما نهاده به انجام برسانیم. راه خوشبختی جز این نیست.