هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

ایران بین دو انقلاب قسمت سی و یکم(حادثه مسجد گوهر شاد)

 رضا شاه در جلب حمایت طبقه متوسط سنتی هیچ توفیقی نداشت بلکه این طبقه روز به روز با او دشمن تر شدند. زیرا این طبقه که غالبا بازاری بودند به لحاظ مذهبی تحت نفوذ روحانیون بودند و به دلیل دولتی شدن اقتصاد کشور و تحت سیطره دربار و برخی نور چشمیان بودن اقتصاد کشور سهم این طبقه در تجارت کشور بسیار کاهش یافت. این روند در عواملی که سابقا بیان شد ( در مضیقه قرار دادن روحانیون و اصلاحات فرهنگی رضا شاهی نظیر کشف حجاب و قانون خدمت اجباری سربازی ) زمینه شورش هایی از جانب این طبقه را فراهم آورد که همگی سرکوب شدند. مهمترین آنها حادثه مسجد گوهرشاد در سال 1314 بود. در جریان این شورش دو روز مسئولین شهر نتوانستند هیچ اقدامی انجام دهند، تا این که سربازانی که از آذربایجان برای سرکوبی آمده بودند شورش سرکوب شد. در جریان این سرکوبی 200 نفر زخمی شدند و 100 نفر نیز به قتل رسیدند که بسیاری از آنها زن و کودک بودند. در ادامه این روند اسدی تولیت آستان اعدام شد و سربازان متمرد از برخورد با مردم به اعدام محکوم شدند. این حادثه شکاف بین مردم و شاه را گسترش داد و خیلی از نظامیان نیز به عملکرد شاه مشکوک شدند. این اقدامات سرکوب گرانه شاه حتی طبقه روشنفکر جامعه را نیز دچار تردید کرد و پایگاه حکومت در بین آنان نیز تضعیف شد. 

ایران بین دو انقلاب قسمت سی ام(عوامل دوام حکومت رضا شاه)

فرق رضا شاه با آتاترک در این بود که آتاترک کوشید با تشکیل حزب جمهوری خواه طرفداران روشنفکرش را در قالب یک حزب سازماندهی کند اما رضاشاه به تدریج تمامی حامیان غیر نظامی خود را از دست داد و تقریبا هیچ پایگاه اجتماعی نداشت.

    ساختاری که حکومت رضاشاه را سرپا نگه می داشت(ارتش، دربار و بروکراسی) هرچند از جنبه های مدرن بهره می بردند ولی با هیچ یک از ساختارهای نوین حکومت در دنیا هماهنگی نداشت و تقریبا بر همان مبانی سنتی یعنی پادشاهی قدر قدرت متکی بود و پایگاه طبقاتی و اجتماعی نداشت. او کوشید از طریق ازدواج با خانواده های بزرگ قاجار و ثروتمندان کشور پشتیبانانی برای حکومتش دست و پا کند و نیز از طریق ازدواج ولیعهدش با دختر پادشاه مصر کوشید در رگهای خاندان سلطنتش خون یک پادشاهی اصیل را جریان دهد و ننگ بی اصل و نصبی را از پادشاهی اش دور کند.

    او برای جلب حمایت مالکان مالیات را از دوش آنها برداشت و بر دوش دهقانان گذاشت و مالکیت زمین در روستاها را منحصر به زمین داران عمده نمود. او با از بین بردن نظام مذهبی حفاظ دین در جامعه را شکست و با این حرکت دوم حفاظ جوامع روستایی را هم در هم ریخت.

     رضا شاه با دادن امتیازات دولتی و تجارتی به اعیان و اشراف توانست حمایت آنها را جلب کند 

ایران بین دو انقلاب قسمت بیست و نهم(اقدامات عمرانی رضا شاه)

توسعه اقتصادی در کشور با بهبود ارتباطات آغاز شد. او در سال 1304 پروژه راه آهن سراسری را که سالها مورد بحث بود با همکاری شرکتهای مختلف اروپایی، آغاز کرد. در 1310 نخستین قطار در آن از شمال تا جنوب حرکت کرد. 1320، 20000 کیلومتر جاده مناسب را در کشور نگهداری می کرد. اگر چه این امکانات ترابری غالبا برای مقاصد نظامی ایجاد شده بودند اما تأثیر آنها در توسعه کشور غیر قابل انکار است. توسعه صنعتی نیز در دوران او شروع شد او تصحیلات مالی خوبی برای توسعه صنعتی ایجاد کرد و تا 17 برابر سبب توسعه صنعتی ایران شد. صنعتی شدن ایران در این زمان طبقه کارگر جدید در کشور با جمعیتی بیش از 170000 نفر ایجاد کرد که در شهرهای بزرگ این طبقه ظهور و بروز بیشتری داشت. اینها روستاییانی بودند که برای کار به شهر آمده بودند. جمعیت تهران در 1320 به 700000 نفر رسید و نسبت به آغاز قرن چهاردهم هفت برابر شد. او بودجه های نظامی را چند برابر کرد که به دلیل افزایش قیمت نفت غالبا از این طریق تأمین می شد. او معقتد بود که اصلاحات مورد نظرش بدون حمایت ارتشی مقتدر امکان پذیر نیست. 

قسمت بیست و هشتم(اصلاحات فرهنگی رضا شاه)

1313 رضا شاه به ترکیه رفت و الگوی توسعه آتاترک به مذاقش خوش آمد و در بازگشت کوشید مدل ترکیه را در کشور پیاده کند. این مدل خصوصا نقش زنان را در کشور و خصوصا در صحنه اجتماعی توسعه داد. مراکز آموزشی و اماکن عمومی نظیر سینماها، کافه ها و... ملزم شدند همانطور که پذیرای مردان هستند از حضور زنان نیز استقبال کنند و چنانچه در این زمینه تبعیضی قائل می شدند از سوی حکومت مورد مؤاخذه قرار می گرفتند. سازمانهای زنان فعالیتشان بیشتر شد. با این وجود برخی قوانین عمده در کشور هنوز تبعیض واضح جنسیتی داشت. مثل حق رأی، حق حضور در مجلس یا مناصب مهم دولتی و... . توسعه آموزش به سبک غربی توسعه چشم گیری داشت و متناسبا نظام آموزش سنتی کشور با افت توسعه و در ادامه با رکود مواجه شد. تعداد دانشجویان خارجی نیز رشد چشمگیری یافت. دانشگاه تهران در زمان او تأسیس شد. با این وجود بیش از 90% جمعیت روستایی همچنان بی سواد بود. اکثر تحصیل کرده های کشور جذب خدمات دولتی می شدند. لذا با توسعه آموزش نظام بروکراسی اداری نیز نیازمند توسعه بود.

    پیش از رضا شاه جامعه روشنفکری ایران قشر کوچکی بودند که خاستگاه طبقاتی مشخصی داشتند اما با توسعه آموزش در کشور این وضعیت بهم خورد و تا حدود 7% نیروی کار کشور را شامل شد و به صورت طبقه ای متوسط جدید و با اهمیت درآمد.