هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

تبریک سال نو

بدین وسلیه مراتب تبریک و شاد باش خود را به همه عزیزانی که به این وبلاگ مراجعه می کنند، خصوصا دوست ارزشمند خودم خانم گودرزی تقدیم می کنم.

نهادینه کردن تخلف

حتما همه شما در شبها و روزهای پایانی سال شاهد حضور دستفروشان فراوان در کنار خیابان ها بوده و هستید که هر یک کالایی برای عرضه دارند و برای جلب مشتری ترفندی به کار می برند. در کنار حضور این شهروندان ماشینهای شهرداری که وظیفه آنها سامان دادن به کسب و کار این دستفروشان است در این روزها زیاد در شهر تردد می کردند. مأموران تنومند و قوی هیکلی که در این ماشینها حضور داشتند وظیفه نظم دادن به کسب و کار این دست فروشان را بر عهده داشتند. 

طبق اطلاع، این دستفروشان مبالغی به شهرداری پرداخت می کنند و در ازای این مبالغ به ایشان مجوز داده می شود که در کنار پیاده رو بساط پهن کرده و کاسبی کنند. ایشان به دلیل این که از پرداخت هزینه آب، برق و سایر مبالغ مربوط به کسب و کار رسمی معاف هستند، این امکان را دارند که اجناس خود را با قیمتهایی به مراتب پایین تر از مغازه های مجاور ارائه کنند لذا شاهد آن بودیم که دور و اطراف بساط ایشان بسیار شلوغ و پر ازدحام و مغازه های اطراف بسیار خلوت و کم تردد بود. این در حالی است که به دلیل کاهش قیمت نفت و رفع نشدن تحریمها، در بودجه سال 94 مصوب شده است، که بخش مهمی از بودجه کشور توسط درآمدهای ناشی از تخلفات تأمین شود. آیا این به معنی نهادینه کردن تخلف در کشور نیست؟

 

قیمتی شویم (قسمت دوم)

    برای قیمتی شدن و شایسته خدا شدن و اهل « لا إله إلا الله » شدن، باید خود را با امور قیمتی همراه کرد. قرآن می فرماید:

إلیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه(فاطر/10)

به سوی او کلمه پاک صعود می کند، و عمل صالح سبب رفعت کلمه پاک است.

    در این آیه کلمة پاک، جانِ پاکِ انسان است، که شایستة صعود به سوی خدا و تقرب به اوست. و عمل صالح مرحله به مرحله جان آدمی را پاکتر و شایسته تر برای تقرب به خدا می کند.

   برای تبدیل شدن به « کلمة پاک » و قیمتی شدن و تقرب به خدا توصیه های زیر تقدیم می شود.

   نخست باید به فرمایش امام علی (علیه السلام) توجه کرد.

الناس ثلاثة ، فعالم ربّانی ومتعلّم على سبیل النجاة و همج رعاع اتباع کل ناعق یمیلون مع کل ریح لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجأوا إلی رکن وثیق(نهج البلاغه فیض الإسلام، ص1155).

مردم سه دسته اند: عالم ربانی، جویندگان راه نجات و مگسان کوچک و ناتوان که هر آوازی را همراهی کنند، و از هر سو که باد بوزد با آن همسو شوند. ایشان از نور دانش روشنی نطلبیده اند و به تکیه گاه استواری پناهنده نشده اند.

    برای طی این مسیر یا باید عالم ربانی شد و یا باید در جستجوی مداوم دانش الهی و کوشش دائم برای عمل به دانسته ها بود. منظور از جستجوی دانش الهی، صرفا جستجوی آراء و عقاید گوناگون در لابلای کتابها، گفته ها و نوشته ها نیست هر چند چنین جستجویی قطعا بخشی از کار می باشد اما برای حقیقت جویی و حقیقت یابی نخست باید آزاد اندیش و اهل تفکر باشیم، دوم باید مسئله و دغدغه داشته باشیم، سوم باید نیک اندیش و نیک بین باشیم و از روش درست به تحقیق بپردازیم و چهارم این که این تلاش را مستمراً و به قول پیامبر بزرگ اسلام « من المهد إلی اللحد » ادامه دهیم. کسب دانش الهی، یکی از واجبات دین اسلام است که می توان آن را با کمترین محدودیت دنبال کرد.

بدون محدودیت جنسی: « طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة»[1].

 بدون محدودیت زمانی: «اطلبوا العلم من المهد إلی اللحد»[2].

 بدون محدودیت مکانی: « اطلب العلم ولو بالصین »[3].

در هر حال: « طلب العلم فریضة فی کل حال »[4]‌.

 بدون توجه به شخص یا شخصیت آموزنده: « خذ الحکمة ممّن أتاک بها و انظر إلى‏ ما قال‏ و لا تنظر إلى من قال‏»[5].

به صورت آفاقی و انفسی: «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم أنه الحق»[6](فصلت/53).

پنجم این که مراقب باشیم دانشمند شویم و نه دانش زده. قرآن در وصف انسانهای دانش زده می فرماید:

ذرهم فی خوضهم یلعبون(انعام/91)

رهاشان کن تا در ژرف اندیشی بیهوده شان به بازی مشغول باشند

    پس از موفقیت در کسب دانش الهی، باید خالصانه به آن عمل کنیم. کسب دانش الهی و عمل به دانسته ها روش عام دین اسلام برای قیمتی شدن و تقرب به خداست.



[1]. بحار، ج1، ص177.

[2] . نهج الفصاحة، ص218.

[3] . بحار، ج1، ص177.

[4] . بحار، ج1، ص 172.

[5] . غرر الحکم و درر الکلم؛ ص361.

[6] . آیاتمان را در بیرون و درون جانشان به ایشان می نماییم، تا برایشان روشن شود که او حق است.

قیمتی شویم (قسمت اول)

     راهبردِ قیمتی شدن در ادبیات دین اسلام در عبارتِ دو بخشیِ « لا إله إلا الله » خلاصه شده است. بخش اول « لا إله » است یعنی عدم وابستگی و آزاد و رها بودن از عبودیت هر چیز. همان مفهومی که در ادبیات دین اسلام به آن « حریّت » می گویند و آخرین توصیة امام حسین علیه السلام به بشریت است: « اگر دین ندارید و از روز جزا نمی ترسید، لااقل در دنیا اصل و نسب دار و آزاده باشید ». این ویژگی اولین لازمة قیمتی شدن است و واپسین توصیه امام حسین (علیه السلام) است.

حافظ (علیه رحمة الله ) می فرماید:

غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود                ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است

     حریت در ادبیات دین اسلام از طریق تزکیه حاصل می شود. در خصوص تزکیه در ادبیات دینی در نوشته های قبلی مختصرا صحبت کردیم.

حافظ (علیه رحمة الله ) می فرماید:

شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام          تا خرابت نکند صحبت بد نامی چند

این شعر حافظ بیانی زیباست از آیه شریفة زیر.

یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل إذ اهدیتم، إلی الله مرجعکم جمیعا فینبئکم بما کنتم تعملون

    اما رهایی و بی سویی مساوی پوچی و هیچ انگاری است و چنین دریافتی از هستی با ساختار وجودی انسان و ویژگی های عاطفی او سازگار نیست. قلب انسان باید همواره به شوقی بتپد و اگر نتپد، پژمرده و افسرده و بی ارزش می شود و این وضعیت را به سراسر حیات آدمی تسرّی می دهد. برای رفع این معضل به بخش نفی عبارت مورد نظر یک بخش اثباتی نیز اضافه شده است « إلا الله ».

    برای این که معبود و مقصود ما خدا شود باید خدایی شد و خود را به صفات شایسته او آراست تا زیبنده عشق او شویم. هر کس از جمله نگارنده این سطور لیاقت ندارد، خود را اهل « لا إله إلا الله » بداند. برای اهلیت باید نخست به پاکی رسید و سپس به زیبایی.

    برای پاک شدن چند توصیه خدمتتان دارم. اساس ناپاکی انسانها عادتهاست، خود را از عادتهایتان رها کنید. این عادتها از دامن گیرترین آنها نظیر اعتیاد به مواد مخدر را شامل می شود تا عادتهای بسیار ساده مثل خوابیدن بر بستر نرم و رژیم غذایی خاص و... بنابراین خود را از اعتیاد به مواد مخدر و محرک(چای، قهوه، سیگار و...) دور نگهدارید. خود را از اعتیاد به سکس، موسیقی و.... دور نگهدارید.

   دوم اسارت در طرز تفکر یا به عبارت بهتر شخصیتی خاص است. ما معمولا تفسیرمان از هستی، خودمان و پیرامونمان را بر اساس ذهنیاتمان، علایقمان و تنفراتمان انجام می دهیم که زیرساختهای شخصیت غالب ما هستند و عملکردمان را نیز بر همین اساس تنظیم می کنیم. این روش شاید در آغاز اشتباه نباشد، اما نداشتن برنامه ای مشخص برای بهبود موارد یاد شده سبب رسوخ و تثبیت آنها می شود به گونه ای که در بلند مدّت تصور می کنیم آن گونه که ما می اندیشیم، آن گونه که ما دوست داریم و آن گونه که ما بی زاری می جوییم درست است و هر کس جز این می کند در اشتباه است. به عبارت دیگر من می شوم مرکز ثقل تمام جهان و معیار سنجش همه چیز. برای رهایی از این وضعیت باید نخست خود را از این اندیشة خودآگاه یا نا خودآگاه رها کنیم که آنچه من هستیم لزوما و به هزار دلیل بهترین است. همواره باید بدانیم که چیزی بهتر و بالاتر از آنچه من می شناسیم و من هستیم وجود دارد و باید در صدد یافتن آن باشم.

روش عرفان

ویژگی حیات زمینی، اسارت در بند عادت ها و تکرارها و گرفتاری در اوهام و هوسهای نفس و ترس از خطر و گذر است. اما در این بین برخی حوادث و سوانح یا پاره ای مجاهدتها سبب می شوند، فرد متوجه جذبه های اصیل خود شود. این فرصت به لطف الهی برای همگان فراهم می شود[1] اما تنها معدودی از افراد در صدد توجه به آن چه در آن آنات یافته اند بر می آیند، و اکثرا به حیات غافلانه و خواب زده خویش ادامه می دهند[2]. روش عرفان برای گذر از وضعیت موجود و دست یابی به ظرفیتهای نهفته در خویشتن و جهان، تحمل ریاضت و گذر از امتحان ها و ابتلائات سخت است. ریاضت عبارت از کوشش برای بازداشتن قوا و حواس انسان، از هرچه خارج از خویشتن و معطوف کردن آنها به خویش است زیرا صرف توان نفس در امور خارج از خود، او را از پرداختن به اصلاح و جستجوی خود منصرف می سازد و نیروی آن را در خدمت به فرمان های نفس پراکنده می کند. ابن سینا در کتاب اشارات و تنبیهات البته با نظر به عرفان الهی می نویسد:

     نخستین درجة حرکات و سلوک عارفان آن چیزی است که خود عارفان آن را اراده می نامند و آن چیزی است که بر کسی که با یقین برهانی مستبصر شده یا با ایمان قلبی تصدیق پیدا کرده عارض می گردد و آن میل و رغبت و چنگ زدن به بند استوار است و در نتیجه سرّ و باطن او به عالم قدس حرکت می کند تا به روح اتصال برسد و چندی که درجة او این است، او مرید خوانده می شود سپس او به ریاضت نیازمند است و ریاضت متوجه سه هدف است: اول دور ساختن غیر حق از راه حق، دوم تابع ساختن نفس امّاره به نفس مطمئنه تا قوای تخیّل و وهم به سوی توهمات مناسب با امر قدسی کشیده شودند و از توهمات مناسب جهان زیرین و خاکی روی گردان شوند. سوم لطیف ساختن درون برای تنبه و آگاهی(نمط نه، فصل هفتم و هشتم).

     هدف نهایی جمیع ادیان و مذاهب و صاحبان اعمال مخصوص کشف حقایق نفس و تأیید و تکمیل آن در شعور و اراده، رسیدن به قوا یا حقیقت نفس به گونه ای که انسان به نیرویی برسد، که فارغ از تمامی نظام اسباب و علل آنچه نفس اراده می کند را بدست آورد و این جز از طریق پرهیز دادن آن از امور خارجی میسر نمی شود. برای نیل به این هدف واحد هر دینی روشهای خاص خود را دارد.



[1]. إ انّ لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها (بحارالانوار، ج 68، ص221).

حوادثی چون ترس شدید، شادی فوق العاده، عشق، اضطرار، بیماری و ... زمینه این توجه را فراهم می کنند.

[2]. یونس/22و23 ـ عنکبوت/65