هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

نظرگاه تجربی و دینی متعارف به انسان و ارائه رویکر متعادل

از این زمان بحث جدید فوق را به تدریج و ‌با امید به مشارکت شما آغاز می کنیم.

   نگاه ناشی از دانش تجربی به انسان که مبنای استقرایی دارد خواسته یا نا خواسته خروجیهایش ناظر به اکثریت انسانهاست، و از آنجا که اکثریت انسانها افرادی متوسط هستند،  خروجیهای ناشی از چنین نگرشی برای زیست یک انسان متوسط جوابگوست و در چنین بستری کمتر امکان بالندگی به جنبه های برجسته انسانی داده می شود زیرا همه چیز بر مدار متوسط سیر می کند. در نظامی که بر پایه دانش تجربی طراحی می شود اگر تعالیی هم برای انسان تعریف شود غالبا در ابعاد جسمانی و نورولوزیک است؛ و در آن خبری از تعالی روح، فطرت، قلب و... مشاهده نمی شود، لذا با فرض وجود چنین ساختارهایی در نهاد انسان نظام ناشی از دانش تجربی پاسخ روشنی برای آنها ندارد و این ابعاد وجود انسان را گرسنه می گذارد.

ضرورتهای امنیت اجتماعی

   موضوع امنیت یکی از مهمترین لوازم ترقّی و تعالی انسان از بعد فردی، اجتماعی، اقتصادی و... است. اما از بعد انسانی که بیشتر به حوزه کاری ما مربوط است باید گفت: مازلو در هرم نیازهای انسان امنیت را به عنوان یکی از زیر ساختهای اصلی رشد نیازهای انسان ـ برای رسیدن به سطح خودشکوفایی که وجه مایز انسان و حیوان است ـ مطرح می کند. امنیت از منظر انسانی تعاریف و مصادیق بسیاری دارد، که برای تأمین واقعی آن در جامعه باید به تمامی مصادیق آن توجه شود؛ اما از نقطه نظر دینی مهمترین مصداق امنیت، پاس داشت کرامت انسان در جامعه است. بررسیها نشان می دهد مهمترین وظیفۀ حکومت دینی حفظ کرامت انسانی است؛ و کرامت انسان بستگی به عوامل متعدد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارد. ذیل این عنوان کلّی بسیاری از عناوین به عنوان مؤلفه های کرامت انسان از نظر فرهنگی ـ اجتماعی قابل طرح است. برخی از این مؤلفه ها عبارتند از: امنیت اندیشه و ابراز عقیده و نظر، امنیت اعتراض، امنیت امر به معروف و نهی از منکر، امنیت نقد و انتقاد، امنیت تولید فکر و ایده، امنیّت انتخاب سبک زندگی و بسیاری موارد دیگر. 

   حکومت دینی برای حفظ تمامیت کرامت انسان باید برنامه های روشن و دارای ضمانت اجرایی برای تمامی این موارد داشته باشد. توجه به لایه های سطحی امنیت در جامعه و غفلت از لایه های عمیق آن هرگز نمی تواند ضامن تأمین امنیت در جامعه باشد. به نظر می رسد، موضوعات اهمی نظیر: « کرامت انسان » باید محور امنیت در جامعه قرار گیرد، و سپس عناصر تأمین کننده آنها، نظیر آنچه قبلا اشاره شد، مشخص شود، سپس هر بخش از مدیریت کشور حسب وظایفش برنامه ریزی در خصوص یک یا چند عنوان را بر عهده گیرد.

   موضوعات اهم مورد اشاره باید مبتنی بر واقعیتهای جامعه و در یک فرایند کارشناسی مشخص شوند، و در این فرایند نباید از ریشه های بروز آسیب و تهدید بر پیکر امنیت جامعه غفلت کرد، و متوجه شاخ و برگها شد.

   از سوی دیگر تأمین امنیت جامعه بدون وجود اقتصاد سالم، عدالت اجتماعی و حکومت قانون هرگز میسر نخواهد شد. 

راهبردها و راهکارها برای بهبود وضعیت حجاب

در ادامه بحث حجاب در قسمت پایانی به راهکارهایی برای بهبود وضعیت حجاب و عفاف در جامعه می پردازیم. همانطور که در بخش قبلی اشاره شد، در ارانه راهکارها باید به نوع و جنس مخاطب توجه شود. هر گونه راهکار سلبی برای هر نوع مخاطب در ارتباط با پدیده بد حجابی ـ جز درموارد خاص که حرکتهای سازمان یافته ای در جهت ترویج بی حجابی یا بد حجابی مشاهده می شود ـ پاسخ گوی مشکل نخواهد بود؛ زیرا با توجه به آنچه در قسمت نخست مقاله تقدیم شد، یکی از دلایل اصلی بد حجابی قائدۀ لج در جامعه بوده، و برخورد سلبی ـ مثلا برخورد انتظامی در قالب گشت ارشاد و... ـ نه تنها چارۀ مشکل نیست، بلکه بر عمق مسئله می افزاید و سبب می شود ناخرسندی جامعه از رفتار حکومت در اشکال دیگر که به مراتب مخربتر است، ظهور و بروز یابد. برای ارائۀ راهکار در این خصوص با توجه به نوع این نگارش ( فرهنگی ـ اجتماعی ) راهکارهای نیز از این جنس است.

  با توجه به این که ساختار مدیریتی جامعه ما غالبا دولتی است و دولت تقریبا خود را متولی تمامی امور جامعه می داند، نقش حکومت در امر حجاب بسیار مهم است؛ اما بیشتر معطوف به فراهم آوردن زمنیه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، قانونی و حمایتی است که بر اساس آنها زمینه های بروز و ظهور استعدادهای برتر آحاد جامعه فراهم می شود، و از این طریق تمایل جامعه به جلوه گری در ساده ترین و سطحی ترین شکل آن کاهش می یابد؛ و آحاد جامعه را متوجه جنبه های برتر وجود انسان می کند. در خصوص نقش دولت به راهکارهای زیر می توان اشاره کرد:

1.   حذف روابط در ساختار مدیریت: روابط در کلیه جوامع نقش تعیین کننده ای در کسب موفقیتها و موقعیتهای اجتماعی دارد؛ اما جامعه ای سالم تر است، که بکوشد در نظام خود بیشتر ضوابط تعیین کننده باشند تا روابط. متأسفانه در جامعه ایران نقش روابط بسیار پر رنگ است؛ این موضوع ( اهمیت رابطه بجای ضابطه ) در کنار تبدیل شدن بد حجابی به هنجار سبب تشدید این پدیده می شود؛ زیرا بدحجابی وسیلۀ برقراری رابطه می شود؛ بنابراین حرکت نظام مدیریت کشور به سوی قانون مندی بیشتر می تواند نقش مهمی در رفع این نقیصه داشته باشد.

2.    ایجاد تعادل و تناسب بین آرمانهای انقلاب و هنجارهای اجتماعی:  نظام سیاسی ما نظامی فرهنگی و اسلامی است، در چنین ساختاری باید نظامات قانونی، حقوقی و... به گونه ای تنظیم شود که آرمانهای انقلاب و اسلام در جامعه ظهور عینی داشته باشد. لذا باید موضوع فرهنگ در رأس امور قرار گیرد. این میسر نمی شد مگر آنکه نظامات مدیریتی کلان کشور و نیز نظامات قانونی و حقوقی در این جهت به نحو صحیح حرکت کنند. در نظام مدیریت کشور در طول سنوات اخیر همواره توسعۀ فرهنگی در سایۀ سایر جنبه های توسعه بوده است؛ و این روند لطمات جبران ناپذیری به ساحت فرهنگ و رفتارهای فرهنگی جامعه وارد کرده است. این رویکرد مدیریتی در سایر نظامهای اجتماعی نیز مؤثر بوده و مثلا ساختار آموزشی کشور در کلیه سطوح متناسب با این رویکرد تنظیم شده است؛ که تأثیرات بسیاری در شکل دهی به رویکردهای کنونی جوانان جامعه داشته است. متأسفانه نظام مدیریت کشور در ساماندهی به وضعیت اقتصادی نیز توفیق نیافته و این عدم توفیق سبب بروز پدیده های نا مناسب اقتصادی و اجتماعی نظیر: تورم، بیکاری و... شده است. این موارد در کنار عدم توسعۀ فرهنگی و اجتماعی و نیز تهاجم فرهنگی دشمنان در عصر ارتباطات جامعه را به سمت بحران فرهنگی و هویتی سوق داده است.

3.    ارائۀ آموزشهای لازم به اقشار مختلف اجتماعی: همانطور که در گذشته بیان شد، تشویق شدن بد حجاب در جامعه و تقبیح بانوی محجبه نقش مهمی در تغییر رفتار آنها دارد، وقتی که یک مدیر در مقابل روی باز و گشادۀ همکار خانمش با مرخصی و تشویقهای او موافقت می کند، و در عوض در مقابل وقار و حجاب همکار دیگر واکنش منفی نشان می دهد، ناخودآگاه بد حجابی را ترویج می کند. وقتی که میوه فروشی خانمهای بد حجاب را با میوه های بهتر بدرقه کرده و وقار و حجاب بانوان را با اخم و افاده پاسخ می دهد، نا خودآگاه به ترویج بد حجابی کمک کرده است. اما همین میوه فروش به شدّت از بد حجابی دخترش شاکی است؛ اما نمی داند، که خود یکی از مسببات این پدیده در جامعه است. استاد دانشگاهی که دانشجوی بد حجاب را، به صرف لذت حضورش مورد حمایت قرار می دهد؛ و اسباب ترقیّات تحصیلی اش را فراهم می کند، نا خودآگاه مروج بد حجابی است. از این قبیل رفتارها بسیار مثال زدنی است. بنابراین لازم است آموزشهای فرهنگی در این خصوص از سوی دولت به مدیران، مدرسان، کسبه و سایر اقشار اجتماعی ارائه شود.

4.    تقویت نقش و جایگاه تشکلهای مردم نهاد: یکی از معضلاتی که متأسفانه گریبانگیر جامعه ماست، ترس نظام سیاسی از فعالیتهای مردمی به دلیل نگرانیهای امنیتی است. این ترس سبب شده امکان بالندگی اجتماعی از اقشار بسیاری گرفته شود، و از سوی دیگر زمینۀ فعالیتهای زیر زمینی که حداقل کنترل را به همراه دارند فراهم گردد. باید در جامعه زمنیه ای ایجاد کرد، که افراد با ایده ها و نظرات مثبت و سازنده تنها به شرط آن که در صدد براندازی نظام نباشند، گرد هم جمع شده، و در کنار هم به فعالیتهای مطلوبشان بپردازند. فراهم آوردن این زمینه به رشد فرهنگی و اجتماعی جامعه کمک کرده، و کمک شایانی به رفع بسیاری از معضلات اجتماعی و خصوصا پدیدۀ بد حجابی می کند.

مخاطب تبلیغ و ترویج حجاب

   در امر ترویج حجاب باید به موضوع مخاطب توجه شود. در یک تقسیم بندی کلی با سه دسته مخاطب مواجه هستیم،

 نخست دین باورانی که به حجاب پایبندی داشته و خود را ملزم به رعایت صحیح آن می دانند.

 دوم کسانی که در این خصوص دچار شک و تردید هستند و به همین دلیل چندان خود را مقید حجاب نمی دانند.

سوم کسانی که پایبندیی به موضوع حجاب ندارند، و فقط به واسطۀ اجبارهای اجتماعی به طور حداقلی در محیطهای عمومی رعایت حجاب می کنند.

روشن است که برخورد با هر یک از این گروه ها باید متناسب با مقتضیات خودشان باشد.

گروه نخست به جد نیازمند حمایتهای اجتماعی هستند، و نظام اجتماعی باید تدبیری بیندیشد تا این اشخاص بتوانند در کمال آرامش و امنیت به حضور اجتماعی خود ادامه دهند.

گروه دوم باید به نحو مقتضی نسبت به ضرورت های اجتماعی امر حجاب توجیه شوند، و از طریق تعیین مشوقهای اجتماعی این امکان برایشان فراهم شود که با رعایت حجاب از این مشوقها بهره مند شوند.

گروه سوم وضعیت پیچیده تری دارد، زیرا متعلقان این گروه یا علت بد حجابیشان واکنش به نظام است، که در این صورت باید رفتار نظام در مقابل آنها اصلاح شود تا متقابلا از ایشان هم انتظار اصلاح در رفتارشان را داشته باشد. و یا به واسطه تعلیمات خانوادگی ایشان مایل به رعایت چنین شئونی نیستند، که در این صورت متقابلا باید کوشید با ارائه تعلیمات به نحو مناسب و انجام روشنگریها ایشان را به سوی حجاب تشویق کرد. گروه سومی که به نظر می رسد، جریانهای سازمان یافته ای هستند که می کوشند به دلایل مختلف روند بد حجابی را در جامعه توسعه دهند. بدیهی است که با چنین جریانهایی باید به نحو مقتضی برخورد کرد، و از ادامه فعالیت آنها جلوگیری نمود.

بد حجابی و موفقیت اجتماعی

   در ادامه بحث حجاب باید گفت یکی از دلایل بروز پدیده بد حجابی در جامعه ما غلبه روابط بر ضوابط است یعنی روابط بیش از ضوابط به رشد و بالندگی اجتماعی کمک می کنند، و طبیعی است وقتی در جامعه ای بد حجابی هنجار می شود، ابراز جاذبه های جنسی نقش مهمی در برقراری رابطه و کسب موقعیت و موفقیت اجتماعی ایفا می کند، و این نقیصه سبب رشد بد حجابی در جامعه می شود.