در خصوص نقش و اهمیت معنای تسلیم در شماره های گذشته صحبت کردیم اما تکرار این معنا در هر دو منبع مورد مطالعه، گویای ضرورت تذکر آن است. در تائو آمده است: « با اجازه دادن به رخدادها همانگونه که رخ می دهند و دخالت نکردن در جریان روی دادنشان فرزانگی پدیدار می شود ». در تطبیق با این آموزه بهترین مطلبی که مشاهده شد سخنی است منقول از امام صادق(علیه السلام) در حدیثی که معروف به « عنوان بَصری » است: « بنده خدا برای خودش در آنچه خدا به وی سپرده ملکیتی نبیند و آن را در جایی صرف می کند که خدا به آن امر کرده است و بنده در مقابل خواست و رضای الهی برای خودش مصلحت اندیشی و تدبیر نمی کند ».
اشاره قرآن به بی پایانی آموزه هایش و این که دست تطاول روزگار آموزه هایش را کهنه نمی کند، نظیر اشاره تائو به بی پایانی خود است. اما سؤال اساسی این است که چه چیزی بی پایان است؟ چیزی می تواند ادعای بی پایانی و فراتر بودن از حصار زمان و مکان بکند که از اصیل ترین سرچشمه هستی نشأت گرفته باشد آن سرچشمه ای که تمامی قوانین خرد و کلان جهان از آن مکان به وجود می آیند و این همان تعبیری است که قرآن درباره خود به کار می برد.
إنه لقرآن کریم فی کتاب مکنون لا یمسه إلا المطهرون
مسلما این قرآن با کرامت در کتاب مکنون است که جز پاکان به حقیقتش دسترسی ندارند.
کتاب مکنون یا لوح محفوظ جایگاهی است که حقیقت خلقت پیش از بسط و توسعه اش به تمامی در آن نهفته است و قرآن حقیقت نازلی از آن مرتبه بلند است. تائو نیز خود را کتابی برگرفته از هنجار هستی معرفی می کند. این بیان بسیار نزدیک به طرح جناب سهروردی در حکمت اشراق است که یافته های فرزانگان یا پاکان را برگرفته از خردی جاویدان می داند. ایشان بر همین مبنا حکمت خسروانی یا حکمت اصیل ایرانی را حاوی دانش و اندیشه ناب معرفی می کند زیرا از منبعی کسب شده است که کل هستی از فیض آن ایجاد شده است.
در ادامه مباحثی که در تطبیق آموزه های قرآن و تائو در قسمت نخست بیان شد، به این مطلب از تائو برخوردیم که می گوید: « آن که در تائو تمرکز یافته هر کجا لازم است می رود بدون آن که نگران تهدیدهای مسیر باشد ». زیرا فرزانه درگیر رفاه خود نیست. راه هماهنگی با هنجار هستی طریق خودآگاهی و تسلیم است و در پایان نیز طبق آموزه های قرآن تنها آنان که با قلب سلیم به جانب خدا می آیند رستگار می شوند(شعراء/89) و در تائو نیز آمده: « طریق تائو تسلیم است »(ص 40) و در جای دیگر می گوید: « فرزانه با مهر و شفقت به اجزاء می نگرد و اجازه می دهد جریان تائو او را شکل دهد »(ص39). مسیر همراهی با هنجار هستی همان طور که سابقا بیان شد، بر بنیاد تزکیه است به بیان اسلامی آن از خود پاک شدن و از خدا پر شدن و به بیان تائو: « در تجربه تائو هر روز چیزی از شما کم می شود و کمتر احتیاج پیدا می کنید که کارها را با زور انجام دهید و در نهایت به بی عملی می رسید. با اجازه دادن به رخدادها همانگونه که رخ می دهند و دخالت نکردن در جریان روی دادنشان فرزانگی پدیدار می شود »(ص48).
قرآن انسانها را به فرار از هر چیزی و پیوستن به خدا فرا می خواند
ففروا إلى الله إنی لکم منه نذیر مبین ولا تجعلوا مع الله إلها آخر(ذاریات/50)
پس به سوی خدا از هر چیز رها شوید به درستی که من بیم دهنده شما از اویم و با خدا اله دیگری را برنگزینید
این آموزه قرآن در مناجات شعبانیه از بیان امیر مؤمنان حضرت علی (علیه السلام) نیز شنیدنی است:
« الهی هب لی کمال الإنقطاع إلیک ».
خدایا کمال رهایی از غیر خودت و پیوستن به خودت را نصیب من کن
تمام این آموزه ها از فهم این حقیقت ناشی می شود که قرآن هیچ چیز را شایسته دلبستگی نمی داند و همه چیز، جز وجه پروردگار را دست خوش فنا و زوال می داند.
« کل شیء هالک إلا وجهه »(قصص/88)
همه چیز جز وجه پرودگار دست خوش نابودی است.
« کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الإکرام »(الرحمن/26و27)
انسان روشن بین و حقیقت خواه خویشتن را از هر نام و ننگی و اسم و رسمی پاک می کند تا خدایی شود.
نظیر همین آموزه ولی به بیان دیگر در تائو قابل سراغ است:
« وقتی نام و شکل دارید بدانید که موقتی هستند. وقتی رسم و سنتی دارید بدانید که عمل کردن به آن را کجا باید پایان دهید. با دانستن اینکه کجا باید متوقف شوید می توانید از هرخطری جلوگیری کنید »(ص 32)