هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

ایران بین دو انقلاب قسمت بیست و هفتم(مبارزه رضا شاه برای کاستن از نفوذ بیگانگان )

 او مبارزه با نفوذ خارجی را نیز با جدیت دنبال کرد. حق کاپیتولاسیون اتباع بیگانه را لغو کرد. میلسپو را از سمت خزانه داری کل عزل کرد. چاپ اسکناس را از انحصار بانک شاهی که وابسته به انگلستان بود گرفت و در اختیار بانک ملی که خودش تأسیس کرده بود قرار داد. او امتیاز تلگراف را از کمپانی هند و اروپا و اخذ عوارض گمرکی را از بلژیکی ها باز پس گرفت. اداره مدارس مالکیت زمین را از بیگانگان سلب کرد. سفر به شهرستانها برای اتباع خارجی خصوصا میسیونرها تنها با اجازه شهربانی میسر بود. او امتیاز نفت دارسی(کمپانی نفت ایران و انگلیس) را لغو کرد اما به دلیل فشارهای انگلستان که تهدید کرده بود اموال خارجی ایران را مصادره می کند، مجبور شد قرار داد جدیدی بپذیرد که به همان اندازه ننگین بود. نقطه قوت این قرارداد افزایش سهم ایران از 16% به 20% افزایش یافت. این حرکت رضا شاه به روابط ایران و انگلستان آسیب جدی زد. 

ایران بین دو انقلاب قسمت بیست و ششم(اصلاحات فرهنگی ـ اجتماعی رضا شاه)

 به توسعه زبان فارسی همت گماشت و کوشید از ترویج و آموزش سایر زبانهای رایج در کشور بکاهد. حتی پوشیدن لباسهای محلی و سنتی را ممنوع کرد و بجای آن لباسی مشهور به لباس پهلوی را رایج کرد. حتی جز معدودی از روحانیون پوشیدن لباس روحانیت نیز ممنوع شد. مهمترین حرکت اجتماعی او کشف حجاب زنان بود. او جشن کشف حجاب در سراسر کشور برگزار کرد و تظاهرات گوناگونی را با حضور زنان کارمندان دولت حتی رفتگران شهرداری ترتیب داد. کارمندانی که زنانشان با لباس مورد نظر حکومت در انظار ظاهر نمی شدند امکان ترفیع و ترقی در سیستم دولتی را از دست می داند. فرهنگستان زبان را تأسیس کرد که وظیفه اصلی او پاک سازی زبان فارسی از واژه های بیگانه بود. این اصلاحات از نظام ارتش کشور شروع شد و در تمامی اجزاء کشور تسری یافت. تمامی عناوین افتخاری را لغو کرد. انجمن پرورش افکار را با سرمشق از ایتالیای فاشیست و آلمان نازی برای تبلیغات در حوزه مورد نظر خودش تأسیس کرد. نام بسیاری از شهرها را تغییر کرد. 1313 نام ایران را جایگزین کلیه نامهای دیگر نظیر پارس نمود. 

ایران بین دو انقلاب قسمت بیست و پنجم(بر انداختن نظامات ایلی در کشور)

او کوشید قدرت ایلات و عشایر را نیز به حداقل برساند و این کار را از اجباری کردن سربازی و بردن جوانان آنها برای خدمت وظیفه عمومی، مصادره کردن اموال آنها محدود کردن کوچ سالانه آنها و... انجام داد. با وجود آن که ایل بختیاری و خصوصا سردار اسعد، کمک شایانی به ارتش رضاشاه در سرکوب مخالفتها کرده بود اما رضا شاه پس از ایجاد ارتش مقتدر به شدت آنها را سرکوب کرد. نخست آنها را به جان هم انداخت و پس از شورش طایفه هفت لنگ رضا خان با همکاری چهارلنگ رقیب دیرین آنها به سرکوب آنها پرداخت. پس از فراغت از شورش آنها رضا شاه چهارلنگ را نیز خلع سلاح کرد و از قدرت انداخت.

    در ادامه روند اصلاحات او نظامات ایلی را در کشور بر انداخت. از آنجا که بزرگان ایلات کشور از حدود سی سال قبل زندگی ایلیاتی را ترک کرده و اغلب شهرنشین و یا خارج نشین شده بودند زمینه ایجاد چنین اصلاحاتی فراهم شده بود. با این وجود نظام ایلی در کشور در رده های پایین کماکان ادامه یافت. او حتی مناصب کدخدا و سایر مناصب محلی را نیز از اعتبار انداخت. 

ایران بین دو انقلاب قسمت بیست و چهارم (اقدامات رضا شاه پس از سلطنت بخش اول)

او پس از تصویب پاشاهی، با تصدی وزارتخانه های جنگ و داخله مجلس را از هوادارانش در احزاب تجدد و اصلاح طلب پر کرد. او نظام اداری و انتظامی کشور را تجدید کرد و کشور را با شکل جدید استان، شهر و بخش و دهستان تقسیم کرد و اداره استان را به استاندار، شهر را به فرماندار و بخش را به بخشدار و دهستان را به انجمن ده سپرد. لذا ارتباط سیستماتیکی را در کشور ایجاد کرد. او با ایجاد دربار پر قدرت و ارتش مقتدر و هم چنین نظام بروکراسی قوی توانست اقتدار سلطنتش را بر کشور سیطره دهد. او از این طریق توانست تبدیل به ثروتمندترین مرد ایران شود. هنگام کناره گیری از سلطنت حساب بانکی حاوی سه میلیون پند و املاکی در حد سه میلیون هکتار در اختیار شخصی داشت. او دارایی اش را در ایجاد کاخها، هتل ها، کازینوها بنگاه های خیریه و شرکتهای گوناگون صرف می کرد. او دربار را تبدیل به مجتمع ملکی نظامی ثروتمندی کرد که اهالی آن در شکوه نعمت تمام زیست می کردند و انتصاب به آن منافع بسیاری داشت لذا بسیاری از افراد می کوشیدند خود را به این کانون قدرت و خصوصا شخص شاه نزدیک کنند. رضا شاه تبدیل به قدرت مطلق ایران شد و تمامی احزاب و گروه ها و مخالفان را از میان برداشت حتی احزابی که در به قدرت رسیدن او نقش مهمی ایفا کردند نیز از این آسیب مصون نماندند. او مطبوعات را در اختیار گرفت و مجلس را تبدیل به یک مجلس فرمایشی و تشریفاتی کرد. بیشترین آسیب در جمع گروه های سیاسی نصیب حزب کمونیست شد. اولین کسی که کودتای رضاخان را انگلیسی نامید و او را آلت دست انگلستان نامید حزب کمونیست بود. 

 اما در نوسازی چهره کشور نقش مهمی ایفا کرد. با آن که هرگز طرح مشخصی در این زمینه نداشت و هرگز بیانیه ای یا سخنرانیی در این زمینه ارائه نکرد اما کاملا عمل گرا توانست اصلاحاتی در زمینه های ساختاری انجام دهد که تا پیش از او همگان در آرزوی آن بودند ولی نمی توانستند. اصلاحات او نشان می دهد که او خواهان ایرانی بود که خالی از دسیسه روحانیون، نفوذ بیگانگان، اختلافات قومی و قبیله ای و از سوی دیگر دارای مؤسسات آموزشی به سبک اروپا، زنان متجدد، ساختار اقتصادی نوین، شبکه های دولتی، بانکهای سرمایه گذار و فروشگاه های زنجیره ای باشد. هدف بلند مدت او بازسازی ایران طبق الگوی غربی بود و راهبرد او برای نیل به این هدف دنیانگری، مذهب زدایی، ناسیونالیست، توسعه سرمایه داری، توسعه آموزش و... بود. رضا شاه روحانیون را از تمامی پایگاه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شان خلع کرد. قضات تحصیل کرده را به جای قاضیان شرع گذاشت. دفاتر اسناد و ثبت و ازدواج و طلاق را از ایشان گرفت و به صورت رسمی در آورد و حتی اختیار اوقاف را هم در سال 1318 از ایشان گرفت. از تعداد آنها در مجلس نیز کاست به گونه ای که تعداد آنها از 24 نفر در مجلس پنجم به 6 نفر در مجلس دهم کاهش یافت. او رسومی نظیر بسط نشینی در اماکن مقدسه را ملغی کرد و مراسم عزاداری برای امام حسین را به حداقل محدودیت رساند. درهای اماکن مذهبی را به روی گردشگران خارجی گشود. صدور روادید برای زیارت اماکن مقدسه را بر انداخت. کالبد شکافی را مجاز دانست. مجسمه های خود را در میادین شهر نصب کرد و دستور کشف حجاب را صادر کرد. وزیر مختار انگلیس نگرانی خود را از این کارها اعلام کرد. او کوشید ناسیونالیستی تصنعی را در کشور جایگزین مذهب کند اما هرگز موفق نشد. 

ایران بین دو انقلاب قسمت بیست و سوم(پادشاهی رضا خان)

رضا شاه از طریق مذاکره پشت درهای بسته زمینه سلطنت خودش را فراهم کرد. خصوصا انتشار عکسی از احمد شاه در لباس فرنگی و در جمع زنان پاریسی سبب بروز تظاهراتی علیه حکومت قاجار شد و حتی از آذربایجان این پیام بگوش رسید که آذربایجان از ایران جدا خواهد شد، مگر آن که رضا پهلوی پادشاه ایران شود. این جریانات اجتماعی زمینه ارائه لایحه انحلال سلسله قاجار از سوی حزب تجدد و با پشتیبانی همه نمایندگان اصلاح طلب را فراهم کرد. هشتاد نماینده رأی موافق، سی نفر ممتنع و پنج نفر رای مخالف دادند. سخنگوی مخالفان دکتر محمد مصدق بود. او معتقد بود که رضا پهلوی نخست وزیر و فرمانده نظامی ممتازی است ولی مقام سلطنت برای او تهدیدی برای دستاوردهای انقلاب مشروطه خواهد بود. به هر حال رضا شاه با رأی مجلس به سلطنت ایران رسید.