هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

ایران بین دو انقلال قسمت چهل و هشتم(ظهور دوباره مصدق)

مصدق که نظراتش به حزب ایران بسیار نزدیک بود از 1320 دوباره وارد سیاست شد اما از وابستگی حزبی اجتناب کرد زیرا علاقمند بود که خود را سیاست مداری کاملا مستقل معرفی کند. مصدق با حمایت روسای اصناف و انجمن های صنفی مبارزه انتخاباتی خود را آغاز کرد. او معتقد بود که ایران باید سیاست خارجی اشتباه گذشته را که خود او موازنه مثبت نامیده بود رها کند و خط و مشی بی طرفی را در بین قوای جهانی برگزیند. او معتقد بود که سیاست موازنه مثبت که ایرانیان در طول سالهای گذشته از طریق اعطای امتیازات به قدرتهای جهانی سعی کرده بودند دست بالا را به هیچ کدام در کشور ندهند باعث شده بود که ایشان همواره چشم طمع نسبت به داشته های این کشور داشته باشند و این چشم داشت ایران را تبدیل به پاتوقی برای جولان کشورهای قدرتمند کرده است. او معتقد بود برای حل این مشکل باید با اعلام بی طرفی دست بیگانگان را از دارایی های این کشور کوتاه کنیم. او با اعلام این که استبداد رضا شاهی بر قدرت نظامی استوار بود، بر این باور بود که برای قطع استبداد از کشور باید نیروهای نظامی از انحصار شاه خارج شوند و در اختیار ملت و زیر نظر مجلس اداره شوند. او با تأکید بر این که اصلاحات اجتماعی تا زمانی که خانواده های زمین دار اکثریت اعضای مجلس را در اختیار دارند غیر ممکن است معتقد بود که باید تعداد نمایندگان تهران دو برابر شود و حق رأی از افراد بی سواد باز ستانده شود. شوراهای نظارت بر انتخابات هم باید به اساتید دانشگاه و معلمان سپرده شود.

    از رهبران دیگر این حزب نیز کسانی چون، زنگنه، رضا زاده شفق، معظمی بودند که جملگی از خانواده های با نفوذ ایرانی و از تحصیل کردگان فرنگ بودند ایشان نیز توانستند با توجه به زمینه حمایت خانوادگی به مجلس راه یابند. حزب ایران علاوه بر حمایت از ایده های مصدق نوعی ناسیونالیست فرانسوی را نیز در کشور تبلیغ می کردند. آنها بسیار متمایل به صنعتی شدن ایران بودند و بر این باور بودند که کشورهای کشاورزی در زمان ما ناگزیر به تبعیت از کشورهای صنعتی هستند. آنها مبارزه تبلیغاتی بر علیه خانواده اشراف قدیم و جدید راه انداختند. 

ایران بین دو انقلاب قسمت چهل و هفتم(دوران ظهور احزاب)

اوایل حکومت پهلوی دوم به دلیل آزادی های موجود به دوران حزب بازی معروف شد، که در آن هر سیاست پیشه ای گروهی را دور خود جمع می کرد و حزبی تشکیل می داد. این احزاب عموما عمر کوتاهی داشتند و در طول تقریبا دو سال بعد اغلب از بین می رفتند. اما احزاب زیر در سالهای بعد همچنان به حیات سیاسی خود ادامه دادند. مهترین آنها حزب توده بود که به رهبری مارکسیستهای 53 نفر اعلام موجودیت کردند. احزاب مهم دیگر عبارتند از: حزب ایران، حزب همراهان، حزب عدالت، حزب اتحاد ملی و حزب وطن.

حزب همراهان را محفل کوچکی از روشنفکران رادیکال که از نزدیکان حزب توده بودند ولی وابستگی شدیدآن را به اتحاد شوروی را خوش نداشتند، از آن انشعاب کردند و در 1321 حزب جدیدی تشکیل داند. رهبر این حزب مصطفی فاتح تحصیل کرده اقتصاد در انگلستان و از کارمندان بلندپایه شرکت نفت ایران و انگلیس بود. او روزنامه امروز و فردا را تأسیس کرد و تحقیق ارزشمندی با نام 50 سال نفت ایران انجام داد. عباس نراقی حقوق دان جوانی بود که قبلا جزو 53 نفر بود و به همراه ایشان به حبس رفته بود.

حزب ایران که بعدها تبدیل به حزب ناسیونالیست و غیر مذهبی کشور شد از کانون مهندسین که در مهرماه 1320 تشکیل شده بود به وجود آمد. مهدی بازرگان عضو مؤسس هر دو تشکیلات بود. او تعریف می کرد که هنگام تحصیل در اروپا از مشاهده احزاب و گروه های آزاد دانشجویان در خارج از کشور تعجب می کردیم در حالی که در کشور خودمان حکومت هر گونه فعالیت سیاسی دانشجویان را به شدت سرکوب می کرد. 

ایران بین دو انقلاب قسمت چهل و ششم(انتخابات مجلس چهاردهم)

روابط سهیلی با شاه دچار سه بحران شد نخست امتناع سهیلی از سرکوب روزنامه هایی که مطالب نا خوش آیندی را در خصوص خاندان سلطنتی افشاء کرده بودند دومی بر سر بودجه سالیانه ایجاد شد زیرا او قصد داشت که به ترغیب میلسپو اعضای ارتش را از 65000 نفر به 30000 تن موازنه بودجه را اعلام کند ولی شاه معتقد بود ارتش باید به 120000 نفر افزایش پیدا کند. در نهایت رئیس میسیون نظامی آمریکا ژنرال رایلی رقم 86000 نفر را پیشنهاد کرد. او معتقد بود ارتش ضامن تداوم حکومت شاهنشاهی است و شاه نمی تواند این قوا را تضعیف کند. بحران سوم در خصوص انتخابات مجلس 14 پیش آمد که نامزدهای مورد حمایت شاه و سهیلی با هم تفاوت داشتند. انتخابات مجلس 14 مهمترین انتخابات تاریخ معاصر ایران بود زیرا بسیار طولانی و رقابتی بود. 800 کاندیدا بر سر 136 کرسی با هم رقابت کردند. کاندیداها گرایش به قدرتهای بیگانه، بعضا متمایل به سهیلی و بعضا متمایل یه شاه بودند. شاه کوشید با برداشت 500000دلار از حسابی در نیویورک با صرف پول انتخابات را به نفع طرفداران خودش خاتمه دهد. اما کوششهای هیچ یک از آنها تضمین کافی برای تأمین نظرات بازیگران عرصه سیاسی کشور نبود. در نهایت نتایج نشان داد که تعداد اندکی از نمایندگان مورد حمایت قدرتهای بیگانه بودند. هنوز همان نیروهای قدرتمند اجتماعی سنتی در تعیین انتخابات موثر بودند. در روستاها و عشایر خوانین و در اقشار مذهبی رهبران مذهبی و تجار در رأی مردم مؤثر بودند. 

ایران بین دو انقلاب قسمت چهل و پنجم(سقوط قوام)

در این زمان ارتش تنها نیروی مؤثر در کشور بود که در نهایت با حمایت از شاه توانست او را بر قوام مسلط کند و در نهایت قوام مجبور به استعفا شد. سهیلی توانست مجدد نخست وزیر ایران شود. او کوشید با طبقه متوسط کشور که گرایشات مذهبی داشتند نزدیک شود و یکی از حاکمان شرع را به وزارت دادگستری گمارد و قانون ممنوعیت حجاب را برداشت و نظارت دولتی بر مکتب خانه ها را ممنوع کرد. قول داد کلاسهای مختلط را تعطیل کند و تعلیمات دینی را در برنامه درسی گنجاند. مناسبات جدیدی از جمله مناسبات اقتصادی با ایالات متحده برقرار کرد و به میلیسپو اختیارات بیشتری برای مجازات محتکرین مواد غذایی، نظارت بیشتر بر واردات کالاها داد. با شرکت واکیوم اویل قراردادهای نفتی بیشتری امضاء کرد. در عین حال در نهان پیشنهاد مذاکره با انگلیسی ها برای دادن امتیازاتی با شرکت رویال دات شل را داد. در این زمان(1322) انگلیسی ها منفورترین در نزد ایرانیان بودند.

ادامه مطالب ایران بین دو انقلاب

با سلام خدمت همراهان محترم به دلیل مشغله احتمالا تا مدتی نتوانم مطالب مربوط به عنوان فوق را خدمتتان تقدیم کنم.