هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

ایران بین دو انقلاب قسمت سی و نهم( رجعت اجتماعی پس از رضا شاه)

    هرج و مرج هایی که به دلیل فقدان حکومت مرکزی مقتدر در ایران فراهم آمد زمینه تسویه حسابها و نبش قبر کردن اختلافات پیشین را فراهم آورد. به گونه ای که بسیاری از سران اجتماعی ایران حضور بلند مدت قوای متفقین در ایران را برای جلوگیری از هرج و مرج بیشتر داخلی ضروری می دانستند. در همین زمان ایلات کشور که به جبر ارتش رضاشاهی خلع سلاح شده بودند. سلاح های مدفون شده را از خاک بدر آوردند سربازانی که از عشایر به خدمت فرستاده بودند با سلاح هایشان به ایل خود بر می گشتند. خوانین که اغلب مرکز نشین شده بودند و زمینهایشان را از دست داده بودند به محل حکومت خود بازگشتند. سلاح های جدید خریداری می شد و دوباره جامعه ایرانی از شکلی که رضاشاه برای ایجاد آن کوشیده بود خارج می شد. خصومتهای مذهبی و دینی مجدد در کشور زنده شد به گونه ای که اقلیتهای دینی رسما خواستار باقی ماندن نیروهای متفقین در ایران شدند. در مشهد نیروهای روسی در مراسم عاشورا برای جلوگیر از تعرض مردم به محلة یهودی ها ناگزیر به دخالت شدند. این آشوبها و دعواهای قومی و قبیله ای در شهرهای مختلف ایران، نظیر اهواز، کرمان، شاهرود و... ادامه داشت. 

هرج و مرج در کشور

از مطالبی که تا این مقطع از کتاب ایران بین دو انقلاب خدمتتان در این وبلاگ تقدیم شد، نکته مهمی به نظرم رسید که شایسته دیدم توجه مخاطبان را به آن جلب کنم. در طول تاریخ معاصر هر گاه قدرت حکومت مرکزی تقلیل رفته است و فضای باز سیاسی و اجتماعی در اختیار مردم قرار گرفته است نه تنها این وضعیت سبب بهبود شرایط زیست مردم نشده است بلکه این فرصت نقطه آغاز هرج و مرج های سیاسی و اجتماعی بوده است و این وضعیت تا آنجا عرصه را بر مردم تنگ می کرده است که آرزومند ظهور انسان مقتدری بوده اند که به این نا بسامانی ها خاتمه دهد. همین عامل زمینه ظهور رضا شاه ها و سایر حکومتهای خودکامه را در ایران فراهم کرده است.