هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

تطبیق آموزه های قرآن و تائو قسمت دوازدهم« تسلیم 2»

سابقا در قسمت هفتم در خصوص ضرورت و خوبیهای تسلیم صحبت کردیم این مطلب در بخشهای مختلف قرآن و کتاب تائو تکرار شده است. از آن جمله قرآن تأکید دارد که جهان از حقیقت یگانه خداوند ایجاد شده و دوباره به سوی او باز می گردد و انسان نیز از این سیر جدا نیست و روزی به نزد پروردگارش باز می گردد. این سیر یک سیر جبری و غیر قابل کنترل و بازگشت است. هنر انسان این است که سیر اختیاری خود را با این سیر جبری هماهنگ کند و از این طریق به سعادت و رستگاری در پناه الطاف الهی راه یابد. نظیر همین مفهوم در کتاب تائو نیز قابل سراغ است « جهان را آن گونه که هست بپذیرید. اگر جهان را بپذیرید، تائو در وجودتان خواهد درخشید و به خود اولیه خویش باز می گردید ».

   این مطلب گواه این است که حقیقت تائو با حقیقت جهان و سیر آن هماهنگ است همچنان که قرآن خود را حقیقتی نازل شده و هماهنگ با لوح محفوظ یا کتاب مکنون بیان می کند که تمامی جهان و حوادث آن از این کتاب نشأت می گیرند. 

تطبیق آموزه های قرآن و تائو قسمت یازدهم « سبقت گیرندگان »

   قرآن مجید مقربان درگاه الهی را به عنوان پیشی گیرندگان در کار خیر معرفی می کند( السابقون السابقون اولئک المقربون ). کسانی که نه تنها از فرصتها برای نزدیکی به کانون یگانه هستی استفاده می کنند، بلکه برای خویش فرصت تولید می کنند. این افراد در کتاب تائو این گونه معرفی شده اند: « فرزانه در دسترس همه است به هیچ کس نه نمی گوید، او آماده است از هر موقعیتی استفاده کند و هیچ فرصتی را هدر نمی دهد این یعنی تجسم نور بودن ».

   جالب اینجاست که قرآن نیز نور هدایت الهی را در سوره نور آیه سی و شش شامل حال کسانی می داند که پرداختن به امور دنیایی ایشان را از یاد و توجه به خدا و تقرب به او غافل نمی کند. شاید ایشان طبق بیان فوق تجسم نور الهی در زمین هستند. خوش به حال این افراد.

تطبیق آموزه های قرآن و تائو قسمت دهم « تعادل »

از برخی آموزه های تائو این گونه به نظر می رسد، که این کتاب حکیمانه هر گونه پیش بینی و طرح و برنامه ای را نادرست دانسته و پیروانش را سفارش می کند که در راهی که انتخاب می کنند آزاد و رها ولی هوشیار حرکت کنند. به عنوان مثال می گوید:

یک مسافر خوب هیچ نقشه از قبل طراحی شده ای ندارد و برای رسیدن به مقصد خاصی سفر نمی کند. یک هنرمند خوب به شهود خود اجازه می دهد تا او را به آنجا که می خواهد راهنمایی کند. یک دانشمند خوب رها از نظریه های مختلف ذهن خود را به روی آنچه وجود دارد باز می کند.

   در آموزه های دین اسلام خصوصا در آموزه های قرآن نگرشی که در جملات فوق مشاهده می شود، به نظر نرسید. آنچه در قرآن بر آن تأکید شده است داشتن راهی است بین کوشش برای تدبیر و پیش بینی کامل همه امور و واسپاری کارها به خواست و اراده خداوند متعال که در جمله معروف پیامبر « با توکل زانوی اشتر ببند » خلاصه می شود. اما نظیر آنچه در تائو مشاهده شد در کلام امام صادق قابل پی جویی است، ایشان در توصیه های سلوکی شان خطاب به عنوان بصری می فرمایند:

بنده خدا برای خودش مصلحت اندیشی و تدبیر نمی کند و تمام اشتغال او به کاری منحصر است که خدا او را به آن امر یا از آن نهی کرده است.

البته برای خواننده روشن است که بین این دو بیان فاصله زیادی هست. اما فصل مشترک این دو بیان عبارتست از: آن کس که می خواهد با هنجار هستی هماهنگ شود، باید در این مسیر از خواست و اراده خود خالی شود و از اقتضائات این مسیر پیروی کند. 

تطبیق آموزه های قرآن و تائو قسمت نهم « هویت یابی »

موضوع هویت یکی از مطالب اصلی این وبلاگ بوده و هست، این که چه چیزی باید زیر ساخت هویت فردی و اجتماعی ما شود، موضوع مهمی است که هر انسانی باید به آن توجه داشته باشد. از منظر دین اسلام هویت حقیقی آدمی تنها در ربط با خدا شکل می گیرد و انسان تنها در این رابطه است که خود حقیقیش را می یابد و با آن آشنا می شود و چنانچه این رابطه به هر دلیل برهم بخورد انسان خود را نیز فراموش می کند قرآن می فرماید: 

« نسوا الله فانساهم انفسهم »

« خدا را فراموش کردند، خودشان را فراموش کردند »

در کتاب تائو انسان هنگامی می تواند به هویت واقعی خود برسد که با تائو یا هنجار هستی هماهنگ شود. اما انسانها غالبا از چیزهایی غیر این هویت می یابند از جمله از کارهایی که انجام می دهند. تائو می گوید: « کسی که به کارش می چسبد، چیزی که دیر بپاید خلق نمی کند، اگر می خواهید با تائو هماهنگ باشید، کار خود را بکنید و سپس همه چیز را رها کنید ».