هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

طرح های شکست خورده در حوزه اجتماعی

   در دوران آقای احمدی نژاد وزارت کشور و معاونت امور اجتماعی آن مسئول مدیریت طرحی شد که در آن تمامی دستگاه های حوزه اجتماعی و فرهنگی کشور مأمور شدند تا در راستای بهبود وضعیت اجتماعی اقدامات انقلابی و وِیژه ای انجام دهند و اخیرا مطلع شدم که سندی که طی سلسله جلسات پیگیری این موضوع تهیه شده بود از سوی دولت جدید غیر علمی و ناکارآمد معرفی شده است. از آنجا که من نیز در برخی جلسات شرکت داشتم باید بگویم غیر واقعی بودن یافته ها، قریب واقعیت است. به عنوان مثال یکی از مواردی که قرار بود در راستای این همکاری ها به دستور آقای احمدی نژاد ریشه کن شود! موضوع مواد مخدر بود. این در حالی است که به بیان وزیر کشور کنونی (روزنامه ایران مورخ اول آذر 1393) گردش مالی این تجارت شوم سالانه ده هزار میلیارد تومان است. آیا در دنیایی که همه چیز آن حول اقتصاد می گردد، چنین سود سرشاری را می توان به همین سادگی نادیده گرفت؟ 

برای کنترل آسیبهای اجتماعی باید هزینه های فعالان اقتصادی در این حوزه را چنان بالا برد که فعالیت در این حوزه به صرفه و صلاح نباشد.

    مثال دیگر موضوع حمل اسلحه گرم توسط ایرانیان و افزایش وقوع درگیری ها با سلاح گرم در کشور است که این موضوع نیز مورد توجه وزارت کشور قرار دارد و در صدد است به طریقی از چنین اتفاقاتی جلوگیری کند.

   خرید و فروش اسلحه یکی از مشاغل سود آور در کشور ماست که از دو کانال قانونی و غیر قانونی دنبال می شود. از نظر قانونی هر ایرانی حق مالکیت سه تفنگ را دارد و وظیفه سامان دهی به این موضوع به عهده معاونت اسلحه و مهمّات ارتش است. این ارگان از طریق فروش سلاح و مهمات آن کسب درآمد می کند. به علاوه فرایند صدور مجوز حمل و تمدید آن نیز فرایند سود آوری برای این ارگان است. در کنار آن در بسیاری شهرهای کشور این تجارت به صورت قانونی در جریان است؛ به عنوان مثال در تهران فروشگاه های متعددی در انتهای جنوبی خیابان فردوسی و خیابانهای اطراف برای خدمات رسانی به متقاضیان این موضوع دایر هستند و تجارت سودآوری دارند.

    تجارت غیر قانونی اسلحه نیز در کشور بازار خاص خود را دارد و طبق اطلاع بیشتر در استانهای مرزی شایع و رایج است. اخباری در این خصوص موجود است که البته به دلیل عدم سندیتشان از درج آنها خود داری می کنم.

    در کنار همه اینها نارسایی دستگاه قضایی و انتظامی کشور سبب شده است بسیاری از پیگیری قانونی مطالباتشان نا امید شده و به تسویه حسابهای شخصی رو آورند و سلاح در دست بگیرند.

جزیره زیبای کیش

    طبق اطلاع حقیر جزیره کیش در زمان پهلوی دوم مورد توجه قرارگرفت تا تبدیل به محیطی شود برای عیش و نوش اعراب حاشیه خلیج فارس که به هر دلیل نمی خواستند یا نمی توانستند در کشور خودشان بعضی کارها را انجام دهند تا بیایند و پولهای باد آورده شان را در این جزیره خرج کنند و ایرانی و ایرانیان را مرفه تر کنند. به همین دلیل از همان آغاز بنیانی اروپایی برای این جزیره زیبا از همه نظر طراحی شد. آن زمان شاه بیچاره این روزها را نمی دید که کشورهای عربی به جایگاهی از توسعه یافتگی خواهند رسید که ایرانیان آرزو خواهند کرد سری به شهرهای آنها بزنند و کشوری مثل امارات یکی از پایگاه های مهم تجارت ایرانیان شود و شهر دوبی تبدیل به یکی از جاذبه های توریستی جهان شود.
    بعد از جنگ هشت ساله ایران و عراق و خالی شدن خزانه های کشور و خوابیدن شورهای انقلابی و آغاز مدیریت تکنوکرات آقای هاشمی دوباره به هر دلیل این جزیره و سایر جزایر مشابه مورد توجه قرار گرفتند و همان الگوی اروپایی برای توسعه یافتنشان پیاده شد و جزایری زیبا و دیدنی را به ارمغان آورد.
  هفته گذشته امکان یافتم که برای اولین بار از کیش دیدن کنم. محیط متفاوتی است برای خوش گذراندن خرید کردن و پول خرج کردن. چند نکته توجه مرا جلب کرد، نخست آن که قیمت خانه و زمین در این جزیره به طور باور نکردنی بالا بود. آپارتمان های لوکس این جزیره تا متری 14000000 تومان معامله می شد یعنی هم پایه آپارتمانهای لوکس در شمال شهر تهران و مشخص بود گروهی با استفاده از فرصتهای رانتی مشغول تجارت زمین و مسکن در این جزیره هستند. قیمتها نسبت به تهران به طور قابل ملاحظه ای پایین بود و ولع و عطش خرید را در انسان تشدید می کرد. 
   نکته قابل توجه دیگر نحوه رانندگی در این جزیره بود. خیابانهای خلوت و زیبای کیش رانندگی بسیار آرامش بخشی را نوید می داد. در همه جا به راحتی فضاهایی برای پارک ماشین در نظر گرفته شده بود و انسان از این نظر هیچ دغدغه ای نداشت. پلیس و یا دوربینی در سطح شهر به چشم نمی خورد و از همه مهمتر این که تخلف رانندگی حداقل بود. راننده ها سر میدانها با احترام توقف می کردند تا ماشینی که در گردی میدان در حال حرکت بود گذر کند. سرعت مجازنیز از سوی رانندگان به طور چشم گیری رعایت می شد. این وضعیت اعجاب بر انگیز بود. با خودم گفتم واقعا تغییر فضا چقدر بر تغییر رفتار اثر دارد؟ همین ایرانیانی که به تنبلی، از زیر کاردر رفتن و دنبال کلفتی نان و نازکی کار بودن معروف هستند وقتی مجبور به کاردر یک کشور توسعه یافته می شوند پا به پای شهروندان همان کشورها و حتی بهتراز آنها کار می کنند. پس اگر محیط را مساعد کنیم همین ملت می توانند درست رفتار کنند و خروجی های قابل قبولی ارائه کنند. نمونه این وضعیت را در دیگر کشورها که ظرف همین چند دهه اخیر به رشد و توسعه قابل قبولی رسیده اند نیز می توانیم ببینیم. ای کاش مدیران این کشور به ضرورت ایجاد فضای مناسب برای رفتار مناسب واقف شوند و با ایجاد این فضا این بد اخلاقی فراگیر اجتماعی را کاهش دهند.