هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

ماهیت دوگانه هستی و ضرورت حضور معنا در زندگی

مطالعات من در حوزه ادیان و اندیشه ها مرا به برخی فصل مشترکها رسانده است. نخست این که هستی ماهیت دوگانه دارد و هر چیزی در کنار خودش ضدی نیز دارد که انسان در مسیر حیاتش نمی تواند فقط به یک طرف ماجرا توجه کند این رویه خشک و سخت انسان را از نفس می اندازد بنابراین ثبات در زندگی در کنارش لزوم بی ثباتی را هم می پرورد ولی هنر انسانی که برای زندگیش هدف دارد تشخیص راهی است میان این دو (ثبات و بی ثباتی) تا در پرتو یک مانور هوشمندانه بتواند هدف اصلی حیات انسانی اش را که رشد شخصیت اوست محقق کند. نکته دیگر این است که زندگی هر انسانی نیازمند یک کانون یا معنایی است که در گرد آن باید اجزاء متفرق زندگی به جمعیت برسند این کانون از ضروریات زندگی است که نبود آن زندگی را از محتوا خالی کرده و به پوچی سوق می دهد. این کانون لزوما نباید یک موضوع دینی یا یک موضوع پیچیده فلسفی باشد بلکه به قول آقای نادرپور « زندگی را با چیزهای ساده پر باید کرد خریدن چند دانه سیب ترش می تواند به عمق فلسفه ملاصدرا باشد » اما نکته ای که در این بین باید در نظر داشت رشد این معنای کانونی است این معنا اگر رشد نکند کهنه می شود و هر چیزی کهنه ای می تواند دل زدگی بیافریند. اگر بخواهم عرایض را جمع بندی کنم مطلب مورد نظر حاوی دو نکته است یکی ضرورت توجه به ماهیت دوگانه هستی که سالک باید به هر دو بعد به ظاهر متضاد هستی توجه کند و بتواند در عین ثبات در سلوک در مواقع لزوم مانورهای درست که شاید نشانه بی ثباتی باشد را نیز انجام دهد تا هدف اصلی حیات که رشد و ارتقاء شخصیت آدمی است را محقق کند و نکته دیگر ضرورت حضور معنا در زندگی است که باید همیشه در مرکز زندگی بماند و سایر اجزاء حول آن شکل بگیرد و نکته ای هم اضافه شد و آن این که این معنا نیازمند نو شدن است. ببخشید اگر توضیحات من طولانی شد و احیانا موجب پیچیده تر شدن مطلب گردید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد