در کتاب شریف تائو توصیه می شود که بدون عمل کار کنید. این بیان پارادوکسیکال در تائو قدری نا مفهوم می نماید. اما تأمل بیشتر به این نتیجه می رساند که تنها کسانی می توانند بدون عمل کار کنند که با هنجار هستی یا تائو یا به تعبیر قرآن با سنن الهی هماهنگ هستند. این اشخاص از سوی سیر یا صیر کلان هستی حمایت شده، لذا در بسیاری موارد کافی است اراده چیزی در قلب آنها ظهور پیدا کند. از آن جهت که خواست آنها با هنجار هستی هماهنگ است، و ایشان به ضرورت و خالصانه می خواند، هر چه بخواهند، به وسیله این جریان چند برابر پیش می رود و به مقصود می رسد. قرآن در خصوص چنین افرادی می فرماید:
« من جاء بالحسنه فله عشر امثالها ».
هر کس خوبی پیش آورد برایش ده مقابل فراهم می شود.
از این اشارات در قرآن فراوان است؛ چنانکه در بعضی موارد قرآن بیان می کند که پاسخ نیکان را بی حساب می دهد. و تمام اینها به واسطه هماهنگی ایشان با هنجار هستی است لذا بدون عمل کار می کنند. در ادبیات دینی به چنین افرادی مستجاب الدعوه می گویند.
متأسفانه ما غالبا برای این که به سرعت ذهنمان را در مورد مسائلی که پیرامونمان می گذرد آسوده کنیم، خیلی سریع با اندک اطلاعات به قضاوت می پردازیم و مبتنی بر آن قضاوت موضع خاص خودمان را اتخاذ می کنیم. این روش بسیار دور از انصاف و خرد است. خصوصا این روند در موضع گیریها و تصمیم گیری های سیاسی ما به شدت جریان دارد. این که مثلا بگوییم احمدی نژاد چنین است و چنان، هاشمی فلان است و بهمان و خاتمی این طور است و آن طور، اما به نظر من این شیوه برخورد با موضوعات خصوصا به هنگام قضاوت درباره افراد شیوه نادرستی است. پیشنهاد من برای مواجه با یک موضوع توجه به روند مثبت یا منفیی است که حول آن موضوع شکل گرفته است و تأثیرات مثبت و منفیی است که درباره آن موضوع پیش آمده است. مثلا درباره رئیس جمهور جدیدمان آقای روحانی، هر چند هنوز اظهار نظر بسیار دشوار است، اما می توان گفت با حضور ایشان در صدر قوه مجریه کشور روند حاصل از حضور ایشان به نظر به نفع کشور و جامعه ایران است و به این لحاظ می توان عملکرد ایشان را مثبت ارزیابی کرد.