هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

ایران بین دو انقلاب قسمت بیست و پنجم(بر انداختن نظامات ایلی در کشور)

او کوشید قدرت ایلات و عشایر را نیز به حداقل برساند و این کار را از اجباری کردن سربازی و بردن جوانان آنها برای خدمت وظیفه عمومی، مصادره کردن اموال آنها محدود کردن کوچ سالانه آنها و... انجام داد. با وجود آن که ایل بختیاری و خصوصا سردار اسعد، کمک شایانی به ارتش رضاشاه در سرکوب مخالفتها کرده بود اما رضا شاه پس از ایجاد ارتش مقتدر به شدت آنها را سرکوب کرد. نخست آنها را به جان هم انداخت و پس از شورش طایفه هفت لنگ رضا خان با همکاری چهارلنگ رقیب دیرین آنها به سرکوب آنها پرداخت. پس از فراغت از شورش آنها رضا شاه چهارلنگ را نیز خلع سلاح کرد و از قدرت انداخت.

    در ادامه روند اصلاحات او نظامات ایلی را در کشور بر انداخت. از آنجا که بزرگان ایلات کشور از حدود سی سال قبل زندگی ایلیاتی را ترک کرده و اغلب شهرنشین و یا خارج نشین شده بودند زمینه ایجاد چنین اصلاحاتی فراهم شده بود. با این وجود نظام ایلی در کشور در رده های پایین کماکان ادامه یافت. او حتی مناصب کدخدا و سایر مناصب محلی را نیز از اعتبار انداخت. 

ایران بین دو انقلاب قسمت بیست و چهارم (اقدامات رضا شاه پس از سلطنت بخش اول)

او پس از تصویب پاشاهی، با تصدی وزارتخانه های جنگ و داخله مجلس را از هوادارانش در احزاب تجدد و اصلاح طلب پر کرد. او نظام اداری و انتظامی کشور را تجدید کرد و کشور را با شکل جدید استان، شهر و بخش و دهستان تقسیم کرد و اداره استان را به استاندار، شهر را به فرماندار و بخش را به بخشدار و دهستان را به انجمن ده سپرد. لذا ارتباط سیستماتیکی را در کشور ایجاد کرد. او با ایجاد دربار پر قدرت و ارتش مقتدر و هم چنین نظام بروکراسی قوی توانست اقتدار سلطنتش را بر کشور سیطره دهد. او از این طریق توانست تبدیل به ثروتمندترین مرد ایران شود. هنگام کناره گیری از سلطنت حساب بانکی حاوی سه میلیون پند و املاکی در حد سه میلیون هکتار در اختیار شخصی داشت. او دارایی اش را در ایجاد کاخها، هتل ها، کازینوها بنگاه های خیریه و شرکتهای گوناگون صرف می کرد. او دربار را تبدیل به مجتمع ملکی نظامی ثروتمندی کرد که اهالی آن در شکوه نعمت تمام زیست می کردند و انتصاب به آن منافع بسیاری داشت لذا بسیاری از افراد می کوشیدند خود را به این کانون قدرت و خصوصا شخص شاه نزدیک کنند. رضا شاه تبدیل به قدرت مطلق ایران شد و تمامی احزاب و گروه ها و مخالفان را از میان برداشت حتی احزابی که در به قدرت رسیدن او نقش مهمی ایفا کردند نیز از این آسیب مصون نماندند. او مطبوعات را در اختیار گرفت و مجلس را تبدیل به یک مجلس فرمایشی و تشریفاتی کرد. بیشترین آسیب در جمع گروه های سیاسی نصیب حزب کمونیست شد. اولین کسی که کودتای رضاخان را انگلیسی نامید و او را آلت دست انگلستان نامید حزب کمونیست بود. 

 اما در نوسازی چهره کشور نقش مهمی ایفا کرد. با آن که هرگز طرح مشخصی در این زمینه نداشت و هرگز بیانیه ای یا سخنرانیی در این زمینه ارائه نکرد اما کاملا عمل گرا توانست اصلاحاتی در زمینه های ساختاری انجام دهد که تا پیش از او همگان در آرزوی آن بودند ولی نمی توانستند. اصلاحات او نشان می دهد که او خواهان ایرانی بود که خالی از دسیسه روحانیون، نفوذ بیگانگان، اختلافات قومی و قبیله ای و از سوی دیگر دارای مؤسسات آموزشی به سبک اروپا، زنان متجدد، ساختار اقتصادی نوین، شبکه های دولتی، بانکهای سرمایه گذار و فروشگاه های زنجیره ای باشد. هدف بلند مدت او بازسازی ایران طبق الگوی غربی بود و راهبرد او برای نیل به این هدف دنیانگری، مذهب زدایی، ناسیونالیست، توسعه سرمایه داری، توسعه آموزش و... بود. رضا شاه روحانیون را از تمامی پایگاه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شان خلع کرد. قضات تحصیل کرده را به جای قاضیان شرع گذاشت. دفاتر اسناد و ثبت و ازدواج و طلاق را از ایشان گرفت و به صورت رسمی در آورد و حتی اختیار اوقاف را هم در سال 1318 از ایشان گرفت. از تعداد آنها در مجلس نیز کاست به گونه ای که تعداد آنها از 24 نفر در مجلس پنجم به 6 نفر در مجلس دهم کاهش یافت. او رسومی نظیر بسط نشینی در اماکن مقدسه را ملغی کرد و مراسم عزاداری برای امام حسین را به حداقل محدودیت رساند. درهای اماکن مذهبی را به روی گردشگران خارجی گشود. صدور روادید برای زیارت اماکن مقدسه را بر انداخت. کالبد شکافی را مجاز دانست. مجسمه های خود را در میادین شهر نصب کرد و دستور کشف حجاب را صادر کرد. وزیر مختار انگلیس نگرانی خود را از این کارها اعلام کرد. او کوشید ناسیونالیستی تصنعی را در کشور جایگزین مذهب کند اما هرگز موفق نشد. 

ایران بین دو انقلاب قسمت بیست و سوم(پادشاهی رضا خان)

رضا شاه از طریق مذاکره پشت درهای بسته زمینه سلطنت خودش را فراهم کرد. خصوصا انتشار عکسی از احمد شاه در لباس فرنگی و در جمع زنان پاریسی سبب بروز تظاهراتی علیه حکومت قاجار شد و حتی از آذربایجان این پیام بگوش رسید که آذربایجان از ایران جدا خواهد شد، مگر آن که رضا پهلوی پادشاه ایران شود. این جریانات اجتماعی زمینه ارائه لایحه انحلال سلسله قاجار از سوی حزب تجدد و با پشتیبانی همه نمایندگان اصلاح طلب را فراهم کرد. هشتاد نماینده رأی موافق، سی نفر ممتنع و پنج نفر رای مخالف دادند. سخنگوی مخالفان دکتر محمد مصدق بود. او معتقد بود که رضا پهلوی نخست وزیر و فرمانده نظامی ممتازی است ولی مقام سلطنت برای او تهدیدی برای دستاوردهای انقلاب مشروطه خواهد بود. به هر حال رضا شاه با رأی مجلس به سلطنت ایران رسید.

ایران بین دو انقلاب قسمت بیست و دوم (برخی اقدامات رضا شاه)

     رضا شاه خدمت عمومی را اجباری کرد و معتقد بود ایجاد یک ارتش حرفه ای اقتدار کشور را افزایش داده و زمینه ایجاد یک ارتش ملی را فراهم می کند. اما این امر با مخالفت خوانین و روحانیون مواجه شد. روحانیون و در رأس آنها مدرس معتقد بودند که دو سال خدمت زیر دست افسران ضد روحانی، جوانان وطن را بی دین می کند و خوانین دوران خدمت را متضاد با اقتدار محلی خود می دانستند و معتقد بودند خدمت وظیفه نیروی کار را از روستاها به شهرها می کشاند. مجتهدان نیز فتوا دادند که خدمت نظام به اصول تشیع لطمه می زند. او با حمایت از ورد اصلاح طلبان به مجلس زمینه تصویب خدمت وظیفه اجباری را فراهم کرد. القاب گوناگون را حذف کرد مردم را موظف کرد که شناسنامه بگیرند. مقیاس واحدی برای کشور تعیین کرد. تقویم شمسی را به جای تقویم قمری تعیین کرد. او با شکست دادن شیخ خزعل لقب فرمانده کل قوا را که طبق قانون اساسی در اختیار شاه بود به خود اختصاص داد. او در ادامه لایحه انحلال حکومت قاجار را به مجلس ارائه کرد و پیشنهاد تشکیل حکومت جمهوری را به مجلس داد. مدرس در مجلس اعلام کرد: « حمله به سلطنت حمله به شرع مقدس است » و بالتبع او روحانیون دیگر نیز با این لایحه اعلام مخالفت کردند و اعتصاب همگانی در کشور به راه افتاد. شعار جمعیت این بود: « ما تابع قرآنیم جمهور نمی خواهیم » یا « ما دین نبی خواهیم جمهور نمی خواهیم ». رضا شاه نیز کوشید در تهران متقابلا تظاهراتی ترتیب دهد، اما بیش از صد نفر را نتوانست بسیج کند و آنها هم که شرکت کردند کارمندان اداره پست و تلگراف بودند که در ازای یک روز مرخصی و پاداش در این تظاهرات شرکت کردند. رضا شاه ناگزیر به عقب نشینی شد 

ایران بین دو انقلاب قسمت بیست و یکم(نظم یافتن اوضاع داخلی ایران و سلطنت رضا شاه)

او با کودتایی که تحت حمایت انگلستان و سرمایه داران و زمین داران انجام شد، تهران را فتح کرد. او نخست به شاه اطمینان داد که کودتا برای حفظ سلطنت است و به او پیشنهاد داد که سید ضیاء را به عنوان نخست وزیر انتخاب کند. شاه نیز اطاعت کرد و سیدضیاء هم مقام را پذیرفت اما از پذیرش لقبی که از سوی شاه به او اعطا شد، سرباز زد و تبدیل به نخستین نخست وزیر بی لقب ایران شد. دولت جدید تمامی قراردادها و امتیازات خصوصا قرارداد 1919 با انگلستان و نیز قراردادهایی که با روسیه بسته شده بود را لغو کردند و زمینه خروج ارتشهای روسیه و انگلیس را از خاک ایران فراهم کردند. به نظر می رسید کودتای رضاخانی امکان تجزیه ایران را از بین برده و زمینه نجات ملی را فراهم خواهد کرد.

    رضا شاه با قابلیتهایی که از خود نشان داد توانست تمامی آشوبها و تمایلات تجزیه طلبانه در کشور را سرکوب کند و نظم و امنیت را به کشور باز گرداند. او میرزا کوچک خان در گیلان، پسیان در خراسان، سمیتقویی کرد را در آذربایجان و شورشهای اکراد را در کردستان، شیخ خزعل را در خوزستان و شورش بلوچها و عشایر لر و ترک و نیز ترکمن ها را در گلستان را سرکوب کند و تمامیت ارضی ایران را به آن بازگرداند. او به تدریج توانست با جلب همکاری گروه های مختلف به نخست وزیری ایران برسد و در ادامه با رأی مجلس ملی در [1]1304 حکومت قاجار خلع و سلطنت به رضا شاه رسید. این انتقال قدرت در کشور به آرامترین شیوه ممکن صورت پذیرفت و تقریبا هیچ مخالفتی را بر نینگیخت. این وضعیت نشانگر آن است که اقبال عمومی برای خلع سلطنت قاجار و انتقال قدرت به رضا شاه در کشور وجود داشت. شاید تنها مخالفان این وضعیت خود احمد شاه و اطرافیان نزدیک او بودند که ایشان نیز نتوانستند دردسری تولید کنند. احمد شاه به پاریس رفت و تا پایان عمر در آن کشور سکونت داشت.

    رضا خان با همکاری حزب اصلاح طلب و محافظه کاران در مجلس ملی چهارم توانست سلطنت را بدست آورد. رضا خان نیز به منافع ایشان کمک کرد. او به آمریکایی ها تمایل نشان داد و برخی امتیازات و منافع را به ایشان اعطا کرد.



[1] . سلطنت او تا 1320 ادامه یافت.