هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

ایران بین دو انقلاب قسمت بیستم(ظهور رضا شاه)

مجلس دوم در میان تحسین وسیع عامه گشایش یافت. یپرم خان که گاری بالدی ایران نامیده می شد، رئیس نظمیه تهران شد. حکومت توانست نیروهای روسی را که وارد ایالات شمالی شده بودند را با مذاکره از این مناطق خارج کند و وامی به مبلغ 1250000 پوند از بانک شاهی برای بازسازی ساختار اداری گرفت. 11 افسر سوئدی برای ژاندارمی و 16 متخصص آمریکایی به ریاست مورگان شوستر برای سامان دادن به امور مالیاتی استخدام کرد.

    چندان طولی نکشید که امید و آرزوها در جریان کشمکش های داخلی و فشار خارجی از بین رفت. 1289 مجلس ملی به دو گروه تقسیم شد که حامیان مسلح ایشان خیابانهای تهران را به محل جنگی خونین تبدیل کردند. 1290 ایالات ایران دستخوش جنگ های قبیله ای شد. در اواخر 1290 نیروهای انگلیس و روسیه آزادانه وارد شهرهای شمال و جنوب می شدند. در اواخر 1294 نیروهای عثمانی به مناطق غربی یورش بردند و آلمانها به عشایر جنوب اسلحه می رساندند. به گفته وزیر مختار انگلیس حکومت مرکزی تنها در تهران معنا داشت. 1299 حکومتهای خودمختار در آذربایجان و گیلان به وجود آمده بود و سران ایلات و عشایر در هر منطقه ای حکومت می کردند. انگلیسی ها در صدد بودند که برخی قسمتهای جنوبی را در اختیار خودشان در بیاورند. شاه جواهراتش را جمع کرده بود تا از تهران بگریزد. ثروتمندان از ترس بلشویسم حاضر بودند به هر کس که برای خروج از این اوضاع حرکت مؤثری انجام دهد خدمت کنند. در سوم اسفند 1299 این نجات دهنده در قالب سرهنگ قزاقی 42 ساله به نام رضاخان ظهور کرد. 

ایران بین دو انقلاب قسمت نوزدهم (سلطنت احمد شاه )

    مجلس اعلا یا مجلس مؤسسان دوم با حضور پانصد تن از نمایندگان پیشین و افرادی دیگر تشکیل شد. این مجلس محمدعلی شاه را عزل کرد، پسر 12 ساله او احمد را به سلطنت منصوب کرد و عضدالملک ایلخان آزادی خواه ایل قاجار را به عنوان نایب السلطنه منصوب کردند. عضدالملک کابینه خود را تشکیل داد صمصام السلطنه را وزیر جنگ و سردار اسعد را به وزارت کشور رساند. محکمه ای برای محاکمه عاملان جنگ داخلی تشکیل داد که بر اثر آن شیخ فضل الله نوری به اعدام محکوم شد. قانون جدید انتخابات را تصویب کرد و با شرایط جدید تطبیق داد و سهم نمایندگان تهران را از 60 به شانزده تقلیل داد و به ایلات سهم بیشتری داد و برای اقلیتهای مذهبی 4 کرسی در نظر گرفته شد. در آبان 1288 دومین مجلس مشروطه تشکیل شد.

ایران بین دو انقلاب قسمت هجدهم (پیروزی مشروطه خواهان بر محمدعلی شاه قاجار )

سه تن از پنج مرجع بزرگ شیعه از جمله آخوند کاظم خراسانی به حمایت از مشروطه خواهان برخواستند و علیه شاه سخنرانی های پرشوری ایراد کردند. نامبرده حتی قصد داشت کفن پوش از نجف عازم تهران شود. این رخداد سبب شد شورشهای بزرگی در شهرهای مهم کشور از جمله، تبریز، اصفهان، رشت، کرمانشاه بر علیه حکومت مرکزی به راه افتاد.

انجمن ایالتی تبریز به سرعت عکس العمل نشان داد و با همکاری شیخ الاسلام شهر که از شیخیه بود، به سرعت از حکومت تهران سر باز زد و در تبریز حکومت مستقل تشکیل داد و با همکاری ستارخان و باقرخان که از کدخدایان شیخی تبریز بودند نیروی نظامی تشکیل دادند. از باکو و قفقاز نیز درخواست کمک کردند. ارمنیان تبریز نیز با ایشان همراه شدند. در اینجا نیز مثل تهران غالب طرفداران مشروطه طبقه متوسط شهری بودند. در مقابل ایشان حاکم تبریز با حمایت امام جمعه تهران به مقابله با ایشان برخاستند و در برابرشان سنگر گرفتند. آخوندها پیروان مشروطه را ملحدان بی دین می نامیدند و عوام را بر علیه آنها تحریک می کردند. این گروه طرفداران خود را از بین طبقات پایین جامعه پیدا می کردند. در نهایت مشروطه خواهان به لطف مزیت تسلیحاتی به واسطه نارنجکهایی که از قفقاز برایشان رسیده بود سنگرهای سلطنت طلبها را در هم شکستند و کنترل تبریز را در دست گرفتند. اما پس از فتح تبریز خود را در محاصره ایلات شاهسون و دهقانان متخاصم یافتند. آنها نیز مشروطه خواهان را کافر می دانستند. مشروطه خواهان تبریز توانستند از سد آنها نیز بگذرند و راهی تهران شوند. 

    در رشت چهار روشنفکر مسلمان و سه رادیکال ارمنی به سرکردگی یک آجرساز ارمنی به نام یپرم خان با گروه هایی در قفقاز ارتباط برقرار کردند. آنها با هم دستی نیروهای اندکی در حدود هفتاد نفر که گرجی و ارمنی بودند و از باکو به رشت آمده بودند رشت را تسخیر کرد و پرچم سرخ خود را در تالار شهر انزلی نصب کرد. او با هم دستی محمد ولی خان سپهدار که از ملاکان بزرگ گیلان بود ارتشی از دهقانان و چریکهای قفقازی تشکیل داد و به سوی تهران به راه افتاد.

    در اصفهان صمصام السلطنه از طایفه ایلخانی که به تازگی مقام ایلخانی خود را به واسطه حمایت دربار از رقیبش از دست داده بود افراد خود را گرد آورد و با هم دستی سردار اسعد بختیاری حکومت اصفهان را در دست گرفت و پس از رفع اختلافات ایل خود با ایلات مجاور به همراه داوطلبان اصفهانی به سمت تهران به راه افتاد.

    در بوشهر، بندرعباس و کرمانشاه هم انجمن های محلی زمام امور این شهرها را در دست گرفتند. در مشهد اصناف بازار دست به اعتصاب زدند و والی مشهد را دستگیر کردند و جمعیت آذری های مشهد گروهی را تشکیل دادند. این گروه که به سوسیالیستهای باکو وابسته بودند اولین بیانیه کمونیسیتی را در ایران انتشار دادند.

    با شورش در شهرها و حرکت قشونهای گیلان، تبریز و اصفهان به سوی تهران موقعیت شاه در تهران تضعیف شد. بانکها نیز از پرداخت وام به شاه برای تقویت موقعیت خود خودداری کردند. درباریان نیز که عوایدشان محدود شده بود نتوانستند شاه را در این مسیر یاری کنند. سیصد تاجر که شاه آنها را برای حمایت از خود به دربار فراخوانده بود به سفارت عثمانی پناهنده شدند. رؤسای اصناف اعتصاب کردند. برخی سران مشروطه که توانسته بودند از شر مأموران شاه فرار کنند و مخفی شوند، به سازماندهی مخالفان علیه شاه اقدام کردند. هنگامی که در 22 تیر یپرم خان و صمصام السلطنه به تهران رسیدند، داوطلبان مسلح از داخل به نیروهای دولتی هجوم بردند و دروازه های تهران را به روی مشروطه خواهان گشودند. شاه در سفارت روسیه متحصن شد و سلطنت طلبان هر یک به سویی گریخت.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جالب است که در تاریخ رایج کشور هیچ نامی از اشخاصی نظیر یپرم خان ارمنی که گرایشات کمونیستی داشت یا صمصام السلطنه و... که طبق بیان آقای آبراهامیان اولین گروه بودند که به تهران رسیدند نیست. بیشتر از ستارخان و باقرخان اسم برده می شود که ایشان هم از فرقة شیخیه بودند. 

ایران بین دو انقلاب قسمت هفدهم ( سرکوب مشروطه خواهان )

 هر چند شاه عقب نشست اما این صحنه نشان داد که دیگر در انزوا نیست و اگر بخواهد می تواند حامیان قدرتمندی را علیه مشروطه گرد آورد. در ادامه سران برخی ایلات و عشایر از جمله حاجی ایلخانی با شاه بر علیه مشروطه هم پیمان شدند. سرکرده این ایل به همراه تفنگدارنش به تهران آمد تا از شاه حمایت کند. یکی از سرمایه دارن که از مالیات های جدید زیان می دید مبلغ 10000 پوند به شاه کمک شد که صرف تقویت قوای قزاق کرد. شاه که خود را قدرتمند یافت در خرداد ماه به حمله پرداخت. لیاخوف روس که فرماندهی قزاقها را بر عهده داشت به مجلس حمله کرد و صف مقاومت کنندگان را در هم شکست. بیش از دویست و پنجاه نفر در حادثه حمله به مجلس کشته شدند عاقبت مجلس به دست نیروهای طرفدار شاه فتح شد. حامیان شاه بی درنگ در صدد دستگیری مشروطه خواهان مهم و حامیان ایشان برآمد. حتی به منزل ایشان هجوم بردند و از غارت منزل آنها و حتک حرمت به ناموس آنها دریغ نکردند. مشروطه خواهان کوشیدند با پناهنده شدن به سفارت عثمانی خود را از گزند در امان بدارند اما جمعیت بسیاری از آنها دستگیر شدند. اعضای اصلی و مهم آنها اعدام شدند و الباقی به زندان رفتند. گروهی نیز زیر شکنجه جان سپردند. آیت الله طباطبایی و بهبهانی حبس خانگی شدند. به هر صورت کنترل تهران در دست شاه و نیروهای طرف دار او در آمد. 

ایران بین دو انقلاب قسمت شانزدهم ( شورش شیخ فضل الله نوری )

شاه از این فرصت استفاده کرد و به جلب حمایت شیخ فضل الله نوری، از روحانیون محافظه کار و بسیار محترم پرداخت. او نفوذ بسیاری بر مردم عامی داشت. شیخ فضل الله با همکاری امام جمعه سلطنت طلب تهران انجمن محمد را تشکیل دادند و از همه مسلمانان مؤمن خواست که در میدان توپخانه علیه کافران ملحد مشروطه خواه گرد آیند. چنان جمعیت انبوهی گرد آمد که امکان عبور و مرور هم سد شد. جمعیت از گروه های مختلفی تشکیل شده بود  به جز ملایان و طلاب که اکثرا از مدرسه خود شیخ بودند و درباریان و ملازمان ایشان، الباقی اکثرا از طبقات پایین جامعه بودند. در این بین شیخ فضل الله سخنرانی پر شوری کرد و پس از سخنرانیِ او جمعیت به قصد تخریب مجلس به راه افتادند در راه هر کس به سیمای اروپایی یافتند به شدت کتک زدند. از دیگر سوی نیز جمعیت کثیری بالغ به صد هزار نفر برای مقابله با این حرکت به راه افتادند که اکثریت آن را طبقه متوسط سنتی تشکیل می دادند و البته در جمع آنها روحانیون و فرنگ رفته ها نیز به چشم می خوردند. جمعیتی بالغ بر هفت هزار نفر داوطلب مسلح از انجمن آذر بایجانی ها و جامعه فارغ الحصیلان کالج نیز به حمایت این جمعیت برخواستند. توصیف سفیر انگلستان از صحنه مواجه این دو دسته توصیف بسیار جالبی دارد که آن را به صحنه فتح زندان باستیل در انقلاب فرانسه تشبیه می کند. در نهایت این مواجه با عقب نشینی شاه و درخواستش از طرفدارانش به عقب نشینی به پایان رسید.