هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

سه فرهنگ ایرانیان

دکتر سروش:  

ما حامل سه فرهنگیم( فرهنگ اسلامی، فرهنگ ایرانی، فرهنگ غربی ) مصلحانی که عزم خدمت به این کشور دارند نباید از این مبدأ حرکت کنند که آنچه میان ما نروییده است با ما بیگانه و بلکه دشمن است. این رأی رأی ویرانگری است. دوم این که در پی این نباشند که یک فرهنگ را به طور دربست غلبه قطعی به فرهنگهای دیگر بخشند. سوم این ملاک خودی بودن متعلق به سرزمین [ یا دین ] ما بودن نیست. ملاک خودی بودن حق بودن است و مقبول خودیها افتادن. چهارم این که هر فرهنگ عناصری داردکه باید از آنها توبه کرد و عناصری هم دارد که باید با آنها آشتی کرد و به عبارت دیگر از یک حیث ما متکی به فرهنگیم و از حیث دیگر متکای آنیم( فرهنگ به ما تکیه دارد، و باید آن را پاس بداریم ). پنجم این که ارجی که به این فرهنگ ها نهاده می شود، کوششی است برای گشودن دریچه آنها به روی یکدیگر، آشناتر کردن آنها با یکدیگر و شستشوی مستمر این فرهنگها از خرافه ها و از زوائد فرهنگ کش. ششم داد و ستد عزتمندانه را با تقلید ذلیلانه و بی حجت و مرعوب شدنهای ستم کشانه و زبونانه و جبوبانه( از روی ترس ) یکی نگرفتن و هفتم بر جبر عجز آفرین تاریخ و بر مروجان آن نفرین نفرستادن و چالاک و توانا و مختار در عرصه مبادلات فرهنگی ایستادن و پاسبانی حق اختیار کردن و فرهنگ قومی و اسلامی خود را پایان یافته نشمردن. ( برگرفته از کتاب: رازدانی و روشنفکری و دینداری ).

چند سخن حکیمانه ( قسمت هجدهم ـ ترس و آرزو )

ترس و آرزو هر دو سایه اند.

آنها وقتی که خود را آن گونه که واقعا هستیم نمی بینیم، از افکار ما به وجود می آیند.

چیزی برای ترسیدن وجود ندارد.

به چیزها همان طور که هستند اعتماد کنید.

هنجار هستی را درک کنید، و آن را به کار بندید.

آنگاه هستی خود با شما سخن خواهد گفت.و راه درست را به شما خواهد نمود.

هر گام که در مسیر هنجار هستی بردارید، ده گام به پیش می روید، و از رشد و بالندگی خود سر شاد خواهید شد.

آنگاه خواهید دید چگونه همه چیز مطابق میل شماست.

شاد باشید.


بدون شرح

کتاب خسارت

قرآن جز خسارات به ظالمان نمی افزاید( اسراء/82 )


   حضرت علامه طباطبایی در جلد سیزدهم ترجمه تفسیر المیزان ص308 در خصوص این آیه معقتد است از آنجا که ظالمان در مقابل مؤمنان آمده است، مقصود کافران هستند.

   ایشان خسارت را شامل حال کسانی می دانند که اصل سرمایه را از دست داده اند. و بر این اساس کافران را دو دسته می دانند:

1.      کسانی که هنوز از سرمایه معنویشان، که همان فطرت انسانی است، چیزی باقی مانده است.

2.      کسانی که کاملا این سرمایه را باخته اند.

   ایشان معتقد است: دسته اول از آن جهت که بی دلیل نعمت قرآن را کفران می کنند، متأسفانه این عملشان سبب می شود، که از آن سرمایه باقی مانده نیز چیزی کاسته شود. اما دسته دوم هیچ تأثیری از قرآن نمی گیرند.


   پس بکوشیم که هیچگاه بدون دلیل و به صرف این که از چیزی خوشمان می آید، یا بدمان می آید، به رد یا اثباتش نپردازیم، که این رفتار سبب از بین رفتن سرمایه معنویمان ـ که همان فطرت انسانی است ـ می شود.


کتاب رحمت

ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین و لا یزید الظالمین إلّا خسارا ( اسراء/82 )

ما از قرآن جز شفا و رحمت برای مومنان نازل نکردیم، و از آن جز خسارت به ظالمان نمی رسد.


مفهوم رحمت در این آیه

انسان مؤمن پس از آن که به واسطه عمل به قرآن دردهای درونش به لطف خدا شفا یافت، به وسیله تداوم عمل به قرآن این امکان برایش فراهم می شود، که روح و جان خویش را رشد داده و به تکامل برسد. پس اول شفای درد های درونی و سپس تکامل روح و جان آدمی. به فکرش باشید.