هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

یک اتفاق ساده اما ....

دو سال پیش یکی از همسایه های ساختمانی که ما در آن ساکن هستیم بر خلاف قانون و بدون هماهنگی با اهالی در ورودی واحد خود را تعویض کرد و این عمل او با اعتراض هیچ یک از همسایه ها مواجه نشد. لازم به ذکر است طبق قانون تملیک آپارتمان هیچ واحدی حق ندارد درِ منزل خود را که جزو نمای عمومی ساختمان است بدون هماهنگی با اکثریت مالکان واحدها به نحوی تعویض کند که نمای عمومی ساختمان بهم بخورد. از آن زمان به دلیل فرسودگی درِ برخی واحدها و نیز تمایل به ایجاد فضای زیباتر و ایمن تر تمایل به انجام این کار در نزد دیگر ساکنان نیز ایجاد شد. که این شیوع تمایل به یک کار با اقدام یک یا چند نفر، از نظر فرهنگی محل تأمل است. بر این اساس استعلام قیمتها در این خصوص شروع شد اما متأسفانه به دلیل بالا بودن هزینه و اختلاف سلیقه ها اقدام اجرایی صورت نگرفت. تا این که اواخر امسال یکی از همسایه ها توانست دری با قیمت مناسب در بازار پیدا کند و بدون هماهنگی با مدیر ساختمان چهار واحد از ده واحد را با خود همراه کرد. پس از این اتفاق به مدیر ساختمان مراجعه کرد و اعلام نمود که ما در خصوص در شماره فلان در این کاتالوگ به توافق رسیده ایم شما هم اگر خواستید اقدام کنید. مدیر ساختمان معترض این عدم هماهنگی نشد اما از هماهنگ کننده جریان خواست که دو روز فرصت دهد تا او نیز موضوع را بررسی کند و با سایر همسایه ها نیز در این خصوص هماهنگی نماید تا در صورت موافقت بهترین گزینه را به صورت هماهنگ انجام دهند. مدیر ساختمان با دو نفر از همسایه ها که مایل به انجام این کار  بودند هماهنگی کرد که در مهلت تعیین شده  نمونه مورد توافق را بازدید کنند تا در صورت مودر قبول بودن سه واحد دیگر نیز نسبت به تعویض درها اقدام کنند. بر این اساس جهت انجام هماهنگی با شرکت مورد نظر تماس حاصل شد که با کمال تأسف شرکت مذکور اعلام کرد که در ها در راه هستند و نکته جالتر این که بجای دری که قبلا اعلام شده بود در دیگری مورد تأیید قرار گرفته و در مسیر ارسال است. این ناهماهنگی اعتراض شدید مدیر ساختمام را نسبت به همسایه مورد نظر بر انگیخت. وقتی که موضوع توسط مدیر ساختمان به نماینده دو واحد دیگر اعلام شد مشخص شد که ایشان هم نمی توانسته برای بازدید درها بیاید اما موضوع را با مدیر ساختمام مطرح نکرده است. مدیر بیچاره از دو طرف رکب خورده بود.  

   به هر حال درها روز یکشنبه بعد از ظهر به مقصد رسید و از آن روز تا روز جمعه ظهرهمچنان معطل نصب در زیر زمین خانه ماند. ظهر جمعه نصاب محترم تا شب هنگام چهار در را نصب کرد و از این میان یک در به هر دلیل دچار مشکل شد و گیر اساسی پیدا کرد حال در این فرایند نصاب مقصر بود یا در از ابتدا مشکل داشت نمی دانم. 

   مدیر ساختمان برای این که درِ هماهنگی را سفارش دهد، عین همان درها را از همان شرکت برای واحد خود نیز سفارش داد در توسط شرکت به محل حمل شد و قرار شد روز چهارشنبه بین ساعت 9تا 10 صبح نصاب برای نصب بیاید.  

   صبح آن روز همسایه ای که در خانه اش با اشکال مواجه شده بود تماس گرفت و گفت که قرار بوده در خانه من عوض شود ولی شرکت اکنون اعلام می کند که نمونه مورد نظر را تمام کرده و امکان تعویض آن در سال جاری نیست و باید تا سال بعد صبر کنید. اما این فلان فلان شده برای شما در فرستاده و حال می گوید در مورد نظر تمام شده است، من امروز نمی گذارم در را برای شما نصب کند تا تکلیف من روشن شود.  

   مدیر ساختمان گفت اولا که شما چنین کاری نمی توانید بکنید اما من کوشش می کنم مشکل را حل کنم. ساعت ده و ربع با شرکت تماس گرفته شد و اعلام شد که نصاب نیامده و موضوع مشکل عدم تعویض در معیوب از سوی شرکت نیز مطرح شد پس مذاکرات بسیار قررا شد که با توجه به این که در واحد مقابل خانه مدیر ساختمان با دیگر درها تناسب ندارد شرکت یک در از نوع دیگر را برای منزل مدیر ساختمان بفرستد و دری که برای مدیر ساختمان ارسال شده است یجای در معیوب نصب شود.  

بعد از این توافق منتظر نصاب و وصول در مورد نظر شدیم این انتظار تا ساعت 7 شب به طول انجامید و درِ ارسالی نیز ساعت 10 شب رسید. که به این دلیل نصب به روز دیگری موکول شد. نصاب مربوط اعلام کرد به دلیل نزدیکی شب عید و ترافیک کاری اجرت نصب را بجای 60000 تومان 120000 تومامن است. 

به نظر شما از این داستان ساده و کوتاه چند معضل فرهنگی و اجتماعی قابل دریافت است.واقعا ما مردم ایران جای تأسف داریم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
هیچکس شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 16:48

سلام عزیز
به نظر من این ماجرا چند معضل در جامعه ما نبود بلکه درست مصداق اوضاع آشفته و نابسامان جامعه ماست .
مثل دانش آموزی که در طول سال یا سالهای تحصیل درس نخواند ودر امتحانات نهایی بخواهد تمام درسها را ظرف مدت کوتاه فرجه امتحانات بخواند چه اتفاقی جز آشفتگی و سردرگمی و پریشانی روح و روان می افتد؟!!
ما که ظرف این سالها نتوانستیم یا نخواستیم خودمان و به دنبالش اطرافمان را ارتقا و تعالی دهیم توقع داری در اتفاقاتی مشابه این، متمدنانه و انسانی رفتار کنیم ؟!!!
تمام این سالها ارزشها را با کلاه شرعی و نا قانونهای قانون نما و ترفندهای غیر انسانی و مهمتر غیر الهی به خوارترین ضد ارزشها بدل کردیم... دروغ ،فریب،نیرنگ ،کفران نعمت و سیاهه بلند بالایی از آنچه که به اسم مسلمان کردیم .
وای بر ما مردم اگر خدا دستمان را نگیرد و چشم و گوشمان را به حقایقی نگشاید پیش ازآنکه خیلی دیر شود...
آفرین بر وبلاگ فاخرت

سلام دوست خوب من
ممنون از حضور امید بخشت گاهی با خودم فکر می کنم ادامه حضور در این وبلاگ چه نتیجه ای دارد اما حضور خوبانی چون تو و چند تایی دیگر به من دلگرمی و امید ادامه می دهد شاد و سربلند باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد