هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

هویت بخش هفتم قسمت دوم ( نظام اندیشه و معنویت جدید در غرب )

بنام خدا

 

دکتر شایگان در ادامه همان بحث می گوید:

باید بتوان اقلیم روح را باز پس گرفت و آن را در اطلس شناخت کنونی مان از جهان جای داد. ...کشف اقلیم روح جایگاه و مأوایی برای افسون زدگی دوباره جهان فراهم خواهد آورد، این افسون زده گی دیگر در صورتهای بی قواره و در قالب ارواح سرگردانی که تخیل اشباع شده از فراافکنی های واپس رفته ما جولانگاه آنهاست، ظاهر نخواهد شد. پس جای حیرت نیست اگر اندیشمندی چون هارولد بلوم متأثر از هانری کربن ناگهان این سرزمین را کشف کند، و تبیین و توضیح امور معنوی را بدون وجود این جهان برزخی نمادها و تمثیل ها ناممکن بداند.

  غرب مذبوحانه می کوشد تکیه گاه و بنایی فلسفی بیابد تا بتواند به دو نیاز مبرم و عاجل انسان امروز پاسخ گوید: بینشی منسجم از واقعیت جهان و راهی برای رستگاری، یا به بیان بهتر دری برای خروج از این وضعیت که علی رغم انسجام ظاهریش پوچ است. مکتب بودایی بی چون و چرا پاسخ گوی این دو نیاز اساسی است.

   دکترشایگان با توجه به نیاز فوق در غرب تبلیغات گسترده برای معرفی بودیسم را عامل مهمی در گروش غربیان به این آیین شرقی می داند، و به علاوه به شخصیت غیر قابل مقاومت و دوست داشتنی رهبر این آیین دالای لاما و پدیده مدگرایی در این گروش اشاره می کند، اما معتقد است این آیین ظرفیتهای انکار ناپذیری دارد که با گفتمان غالب غرب هماهنگی ویژه ای دارد.

 دانستن این مطالب علاوه بر این که ما را با وضعیت کنونی معنویت در جهان غرب آشنا می کند، به ما امکان رصد فرهنگی و معنوی اقلیم خودمان را نیز می دهد. و نیز این امکان را فراهم می کند که با توجه به ظرفیتهای موجود در معارف دین اسلام با ارائه قرائتی درست و جدید آن را به شکلی که پاسخ گوی نیازهای معنوی  زندگی امروز باشد ارائه کنیم؛ چون در غیر این صورت امکان ارتباط تعالیم دین مبین اسلام با زمانه بر هم می خورد. و گروه کثیری از مردم امکان بهره مندی از این تعالیم را از دست می دهند. چسبیدن به خوانشهای نخ نما شده دیگر هرگز جوابگوی زندگی امروز نیست. و محکوم به شکست است.

   از علامه طباطبایی نقل شده است که ایشان پس از نگارش تفسیر ارزشمند المیزان اعلام داشتند که ده سال دیگر باید تفسیر جدیدی نوشته شود، و دیگر این تفسیر جوابگو نخواهد بود، اما امروز قریب چهل سال از نگارش این تفسیر گذشته، و نه تنها شاهد تفسیر جدید و درستی از قرآن نیستیم، بلکه این تفسیر فخیم هم نتوانسته جایگاه شایسته خود را در جامعه دینی ما بیابد.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد