هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

هویت بخش سوم

 باسمه تعالی

 

اهمیت موضوع هویت اجتماعی

   از آنچه که در تعریف هویت تقدیم گردید، روشن می شود، که هویت یک جامعه در حقیقت شخصیت یک جامعه است، و بر پایه آن جامعه انسانی می کوشد، خود را در بین دیگر جوامع ممتاز نماید. با توجه به این نکته هر گونه برنامه ریزی برای رشد و تعالی یک جامعه بدون توجه به هویت اجتماعی آن نمی تواند، زمینه ترقی و تعالی آن جامعه را فراهم آورد. یعنی مثلا نمی توان با یک الگوی نا متناسب غربی یا شرقی در اندیشه تحول در جامعه ایران بود. چرا که این الگو با ساختارهای شخصیتی آن جامعه هماهنگی نداشته و از سوی مردم پس زده می شود. به همین صورت نمی توان با حاکم کردن قرائتی خاص از یک مرام و مسلک ایدئولوژیک آن را مبنای تحول یک جامعه قرار داد. این وضعیت سبب می شود بخشی از عناصر هویتی یا تمامی آن دچار آسیب شود؛ و اگر جایگزین بهتری برای این آسیبها پیشنهاد نشود، آن جامعه دچار بحران هویت می شود. در این وضعیت به ناچار دنبال سنجه هایی خارج از خود می گردد، تا با آنها به تعریف و توصیف خود بپردازد، که عموما این سنجه ها را از وضعیت غالب بر جهان پیرامون خود پیدا می کند، که در زمانه ما فرهنگ و هویت مدرن است. اغلب به دلیل عدم تناسب این سنجه ها با عناصر فرهنگی و رسوخهای تاریخی، جامعه نا خود آگاه به هرزه گردی و از خود بیزاری بیشتر دچار می شود. اما در نقطه مقابل جامعه آگاه از وضعیت خود، با اعتماد به خویشتن و جهت گیری درست، به سمت تمدن سازی و آبادانی حرکت می کند.

    ایرانیان بیش از دو سده است، که به جای پویایی و تولید تمدنی دچار بحران هستند. افراد و گروه ها به جان هم افتاده با انواع چماق های تکفیر به حذف یکدیگر مشغولند. موطن ایرانیان به جای محلی برای میدان پر هیجان تولید اندیشه، دانش، اخلاق، معنویت، نوع دوستی، انسانیت، فناوری و... تبدیل به سرزمینی حاصلخیز از محصولاتی مخرب مانند: بی حمیتی، ریاکاری، توطئه، ترور ارباب ادب، فرزندکشی، نخبه کشی، شورش، کودتا، جنگ، عملیات مزدورانه، انقلاب، نا امنی، پناه گیری مغزها به بیگانگان و معرکه حذف کننده جهان بینی ها شده است.

   یک جامعه برای پویایی نیازمند آرمانهایی است، که برای اکثریت جامعه خصوصا نخبگان و فرهیختگان آن جذاب و ارزشمند باشد، تا بتواند مشارکت عمومی را برانگیزد، و این مهم محقق نمی شود، مگر آن که این آرمانها بر اساس هویت آن جامعه شکل گرفته باشد.

    ایرانیان برای رسیدن به چنین آرمانهایی نخست باید در پی شناخت خود باشند. نه با این هدف که میراث ارزشمند تاریخی خود را چون یک شیء نفیس در ویترین افتخارات خود بگذارند، بلکه با این هدف که به شناخت درستی از خود برسند. شناخت دیگری که لازمه ترسیم چشم اندازی درست و آرمانهایی دست یافتنی است، شناخت درست از وضعیت کنونی جهان و امکاناتی است که در اختیار ما است، آنگاه مبتنی بر این آگاهیها باید چشم انداز جامعه مشخص شود، و سپس با مدیریتی درست حرکت به سمت این افق آغاز شود.

   حال که این موضوع روشن شد، در گام بعدی برای شناخت بیشتر از خودمان، به واکاوی عناصر اصلی هویت ایرانی خواهیم پرداخت. امید واریم پیش از شروع این بحث نظرات شما را در این ارتباط داشته باشیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
نسیم سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 14:24

فوق العاده است...خیلی لذت بخشه مطالعه این مطالب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد