هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

هویت ایرانی( بخش اول )

بنام خدا

 

   ایران خواهد ماند و نخواهد مرد. ایران در نظر من چونان سنگ خارایی است، که موجهای دریا آن را برده اند، انقلابات جوی آن را به خشکی انداخته، رودی آن را با خود برده و فرسوده کرده است، نیزی های آن را گرفته و خراش های بسیاری بر آن وارد آورده، اما سنگ خارا که پیوسته همان است که بوده، اینک در اواسط دره ای بایر آرمیده است. زمانی که دوباره اوضاع بر وفق مراد باشد آن سنگ خارا گردش خود را از سر خواهد گرفت.

کنت دو گوبینو

مقدمه

   صفحه جغرافیایی ایران از دیرباز حتی پیش از حضور اقوام آریایی محل نشو و نمای تمدن بوده است. به عنوان مثال باستان شناسان آثار تمدنی را که در جلگه رود هلیل رود در شهرستان جیرفت استان کرمان کشف کرده اند، به هفت هزار سال پیش نسبت می دهند، و تمدن آن را زمینه ساز تمدن بین النهرین که تا پیش از این نخستین تمدن دنیا شناخته می شد، می دانند. اما کشور ایران با بوجود آمدن تمدن هخامنشی به دست کورش کبیر ایجاد شد.

   ایران: ترکیبی از کلمه « ار » و پسوند « آن » به معنی سرزمین قوم « ارو » یا نجیب زادگان است. انسانهایی که در این سرزمین زیسته اند، در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود توانسته اند، با ارائه محصولات تمدنیشان بر غنای فرهنگ و تمدن بشری بیفزایند. در اهمیت ایرانیان همین بس که هردوت پدر علم تاریخ کتاب خود را با ایران آغاز کرده و از ایشان به عنوان ملتی یاد کرده که در تعامل با سایر فرهنگها همواره شادی بخش ترین چیزها را دریافت می کنند، و آن را بومی کرده مورد استفاده قرار می دهند. اغلب صاحب نظران معتقدند شناخت فرهنگ و تمدن جهان بدون توجه به فرهنگ و تمدن ایرانی میسر نیست.

   این تمدن کهن همواره در طول تاریخ دستخوش آسیبهای جدی قرار گرفته است، ولی همیشه توانسته از زیر بار مصائبی که کمرش را خم کرده دوباره سر بر آورد، و عظمت خود را باز یابد.

   اغلب صاحبنظران بر این نظرند، که علت این که ایرانیان توانستند، همواره مصائبشان را از پیش روی برداشته و مجد و عظمت خود را باز یابند، این است که فرهنگ غنی ایرانی همیشه این ظرفیت را داشته که با فرهنگهای مهاجم به تعامل برسد، و حتی این فرهنگها را در خود حل نموده و آنها را تحت تأثیر خود قرار دهد، این وضعیت به ایرانیان کمک کرده با همه مشکلات و سختیها در طول تاریخ هویت ایرانی خود را حفظ و مجدد احیا کنند. لذا شاهد آن هستیم که ایرانیان مثلا بر خلاف مصریان در مقابل فرهنگ اسلامی توانستند، در عین پذیرش فرهنگ جدید، در آن مضمحل نشوند، و همچنان ایرانی باقی بماندند؛ و در بلند مدت حتی تأثیرات شگرفی بر رشد فرهنگ اسلامی نیز داشتند. چنان که صاحبنظران اوج تمدن اسلامی را مربوط به دوران خلافت بنی عباس می دانند، و بعضا معتقدند، این حکومت از امپراطوری ساسانیان الگو گرفته است؛ و علت رشد تمدن اسلامی در زمان عباسیان را گره خوردن اندیشه خلفای عباسی با تفکر ایرانیان می دانند.

  آخرین جریان تمدن ساز بزرگ مستقل ایرانی را در زمان صفویان شاهد هستیم، این دوران با همه نقدهایی که بر آن وارد است، اما توانست ذخایری را برای جهانیان به ارمغان آورد، که از آن زمان تا کنون نظیرش را در کشورهای اسلامی کمتر می توان سراغ گرفت. البته در زمان نادرشاه افشار هم مجددا ایران به عنوان یک کشور قدرتمند مطرح شد، اما به دلیل کوتاهی این دوران و سرشاریش از جنگ و خونریزی نادری چندان به آن نخواهیم پرداخت.

   حال سؤال این است: چه بر سر این فرهنگ سمج و توانمد آمد، که امروز این چنین زبون، ناتوان و منفعل شده است؟

   پاسخ این سؤال را باید در تهاجم جدید فرهنگی جست. که بار دیگر فرهنگ و هویت ما را به چالش کشیده است، ولی متأسفانه این فرهنگ در مواجه با این چالش جدید، بسیار کم رمق عمل کرده، و هرگز نتوانسته نقش تاریخیش را ایفا کند. این چالش جدید، فرهنگ مدرنی است، که ارمغان مغرب زمین است.

 

ضرورت پرداختن به بحث هویت

   اندیشمندان حوزه فرهنگ بر این نظرند، که هیچ رخداد مؤثری در یک جامعه نمی تواند، فارغ از عناصر هویتی آن جامعه رخ دهد. بنابراین میل به پیشرفت، پویایی و تمدن سازی ایرانیان فارغ از بحثهای هویتی امکان پذیر نیست. بر همین اساس یکی از دلایل اصلی عقب ماندگی ایرانیان چالشی است که در هویت ایرانیان رخ داده است، که به این چالش و ریشه های آن خواهیم پرداخت. از سوی دیگر یک جامعه بدون رشد ، پویایی و فراهم آوردن چشم اندازهای بهتر برای جامعه خود، امکان ایجاد ثبات و زایایی را از خود می گیرد. بنابراین موضوع هویت در مسائل اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است.

 

هویت چیست؟

   از جمع بندی نظرات در تعریف هویت می توان این گونه استفاده کرد که: هویت مجموعه عوامل بنیادین فرهنگی است، که در کنار هم سبب می گردند، یک جامعه از جامعه دیگر باز شناخته شود.

   هویت یک جامعه ترکیبی نسبی، پیچیده، و بعضا دارای عناصر متناقض است، که علاوه بر اهمیت عناصر فرهنگی تشکیل دهنده آن نسبت این عناصر باهم نیز از اهمیت برخوردار است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد