هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

انسان عادی و فرزانه(تائو اجتماعی قسمت ششم)

   انسانهای عادی از زندگی ساده گریزانند و به پیگیری آرزوها و خیالاتشان دل خوشند. اگر آنها دست از آرزوهای خانمان سوزشان بر می داشتند، دنیا پر از صلح و آرامش بود. فرزانه آرزویی در دل نمی پرورد او برای چیزی تلاش نمی کند او بدون عمل همه چیز را تمام و کمال دارد. انسانهای عادی همیشه مشغول فعالیتند با این وجود همیشه احساس می کنند کارهای زیادی برای انجام مانده است. اما فرزانه چیز ناتمامی ندارد. انسان عادی با مهر عمل می کند، چیزی ناتمام باقی می ماند. با عدل عمل می کند بسیاری چیزها ناتمام می مانند. اخلاق گرا می شود، کاری از پیش نمی رود. آنگاه از زور استفاده می کند و همه چیز خراب می شود. 

   وقتی تائو گم می شود صحبت از خوبی پیش می آید. وقتی خوبی گم می شود، اخلاقیات مطرح می شوند. وقتی اخلاق گم می شود، پیروی از قانون و آداب و رسوم مطرح می شود. هنگامی که انسان در تائو دخالت می کند آسمان آلوده می شود زمین فقیر می شود تعادل از میان می رود نسل موجودات منقرض می شود.


توضیح: بدون شرح چقدر این جملات زیبا و درست به نظر می رسند.

زنان و مردان قدرتمند و هنجار هستی(تائو اجتماعی ـ قسمت پنجم)

اگر مردان و زنان قدرتمند می توانستند در تائو متمرکز شوند همه چیز در هماهنگی کامل به سر می برد و دنیا به بهشت تبدیل می شد.


توضیح: اساس مدیریت این دنیا بعد از خدا دو چیز است: اقتصاد و سیاست. اگر این دو حوزه تمیز باشند دنیا پاک و آباد می شود و اگر این دو حوزه از سلامت برخوردار نباشند دنیا محیط زشتی برای زندگی است. 

میل به قدرت و ثروت یکی از امیال اصیل انسانی است که از آن گریزی نیست اما مدیریت آن بر هنجاری درست مانع از آن می شود که این نیروها افسار گسیخته شوند و به صاحبش و دیگران آسیب برساند. در کنار این موضوع باید در جامعه نهادهای سالمی تأسیس شوند تا بر عملکرد چنین افرادی نظارت عادلانه و صالحانه داشته باشند در این صورت می توان امید داشت که جامعه به سمت صلح و صلاح حرکت کند و در غیر این صورت جامعه جز به تباهی نمی رود.

فرزانه در نبرد با دشمنانش(تائو اجتماعی ـ قسمت چهارم)

فرزانه هنگام پیروزی بر دشمنانش جشن نمی گیرد. او با شجاعت به میدان نبرد با دشمنانش می رود. شجاعتی همراه با شفقت و اندوه. گویی در مراسم تشییع جنازه شرکت می کند.


توضیح: چقدر این بیان از فرزانه در نبرد شبیه احوالات مولا امیرالمؤمنین به هنگام جنگ است. حتما شنیده اید که بر جنازه زبیر چگونه گریست و یا در گفتگو با مالک اشتر در وصف چگونگی نبردش نقل شده است گه فرموده: با تک تک ایشان با آگاهی وارد جدال می شوم. و نیز در احوال ایشان نقل شده است که هنگام مجازات خاطیان پیش از اجرای حکم اشک می ریختند. آری فرزانه مرز نمی شناسد و فصل نمی داند. فرزانه برای تمام زمان و برای تمام مکانها الگوی زندگی است.