- دنیا دوستی
- تظاهر به برائت از دنیا و مافیها در عین آلودگی شدید به آن.
- اختلاف فاحش بین ظاهر و باطن مردم و به اصطلاح تبدیل ریاکاری به
مهارت زندگی
- تقلیل فهم از خوشبختی، به راحتی و آسودگی. به بیان درستتر ایرانیان
خوشبختی را در آن می دانند که هر طور دلشان می خواهد زندگی کنند بدون پایبندی
به هیچ ضابطه و قاعده.
- دروغ گویی
- نگاه کوتاه مدت به بهرمندی از منافع و منابعی که در اختیارمان است.
- نگاه ایرانیان به اوقات فراغت و تفریح بیشتر جنبه وقت گذرانی و خوش
گذرانی است تا یک نگاه راهبردی و استفاده از اوقات فراغت به عنوان مجالی برای
رشد و پویایی بیشتر در عین داشتن اوقاتی خوش مثلا ایرانیان ترجیح می دهند در
اوقات فراغت دور هم جمع شوند و با شوخ طبعی و بذله گویی و استفاده از مأکولات
گوناگون اوقات بگذرانند تا مثلا به تئاتر و سینما و مکانهای فرهنگی مراجعه
کنند و یا کتاب مفیدی را مطالعه کنند.
- توسعه خودخواهی و خود محوری در نزد ما ایرانیان و نداشتن یک رویکرد
اجتماعی یا الهی به زندگی.
- تمایل رسیدن به حداکثر بهرمندی مادی از زندگی در ازای کمترین زحمت
و متعاقب آن شیوع رانت و رشوه و پارتی بازی در روابط اجتماعی و اقتصادی.
- شیوع چاپلوسی و تملق.
- انتقاد ناپذیری.
- تمایل بسیار به شنیدن تعریف و تمجید از سوی دیگران.
- توهم توطئه.
- درس نگرفتن از تجربه های دیگران.
- عدم پایبندی به ضوابط دینی، اجتماعی، خانوادگی، وشیوع قانون گریزی که
مانع توسعه یافتگی است
- نا توانی در انجام کار جمعی
- نا توانی در داشتن یک مناظره مثبت و نتیجه بخش با دیگران
- عدم تحمل نظر مخالف
- عدم تمایل به هزینه کردن برای توسعه فکری و فرهنگی و... در عوض تمایل
وافر برای صرف پول در جهت خود نمایی و جلوه گری.
- توجه بیش از حد به ظاهر و تغافل بسیار نسبت به جنبه های باطنی و
روحی.
- شیوع مصرف گرایی
ایشان در پایان پیشنهادهای زیر
را برای اصلاح سبک زندگی ایرانی ارائه می کنند
- رواج فرهنگ مطالعه و آگاهی از نظرات دیگران
- رواج فرهنگ مناظره و گفتگو
- بالا بردن آستانه تحمل نظر دیگران
ایشان ضمن تأکید بر این نکته که
فرهنگ عمومی جامعه ما رو به تنزل است، بر این باور است که باید تمایل به بهبود و
ارتقاء سطح فرهنگی که بازتاب آن به بهبود زندگی آحاد جامعه می انجامد تبدیل به یک
نیاز شود و این نیاز فراهم نمی شود مگر آن که نیاز به فاکتورهای فوق در جامعه
ایجاد شود.