هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

رونالدو را ول کن استاد اسدی را بگیر

تقریبا همه دوستان هم سن و سال من دفاع چپ تیم ملی ایران در دهه هفتاد شمسی را به یاد می آورند« استاد اسدی » بازیگر آذری زبان تیم ملی، این بازیگر خوب و متعصب، گاهی چنان دچار عواطف و احساسات می شد، که تیم را دچار آسیب جدی می کرد. مثلا در حالی که کارت زرد اول را گرفته بود، چنان تکل خشن و بی دلیلی روی پای حریف می رفت که داور مجبور می شد، با دادن کارت زرد دوم او را از زمین اخراج کند. این موضوع باعث شد، که جکی در بین مردم ایران رایج شود که در بازی فرضی بین ایران و برزیل استاد اسدی چنان دستخوش احساسات می شود، که توپ را از پای بازیکن برزیلی گرفته و به اشتباه با غیرت و تعصب تمام به سمت دروازه خودمان حرکت می کند، و مربی بخت برگشته تیم ملی سر بازیکنان فریاد می زند: « رونالدو را ول کنید، استاد اسدی را بگیرید ». این موضوع در کشور ما همیشه سابقه تاریخی داشته و دارد، یعنی همواره کسانی بوده اند، که از غیرت و تعصب پر بوده اند، ولی از فهم و درایت کم بهره، لذا گاهی چنان دیگ غیرتشان به جوش می آید، و به تصور خدمت چنان خان و مان کشور را بر باد می دهند، که جبران خسارات پیش آمده غیر ممکن می شود. به همین دلیل حضرت علی(ع) فرموده اند:  

« افراد نادان را بر سر کار نگمارید، زیرا خساراتی که به بار می آورند، از منافعی که تأمین می کنند، بسیار بیشتر است ».  

به عنوان حسن ختام این مطلب داستانی از دعوا های مذهبی در شهر تاریخی کرمان را برایتان نقل می کنم، که شاهد مثال خوبی برای حضور مصداق چنین افرادی در صحنه فعالیتهای اجتماعی است: 

گویند روزی در جریان درگیریهای مذهبی همیشگی در کرمان ـ که البته ریشه اقتصادی و قدرتی داشته، و مذهب وسیله ای برای جلب این متامع بوده ـ رئیس یکی از گروه های مذهبی بر منبر رفته تا برای پیروانش سخنرانی کند، گروه مخالف جمعی را در بین زنان و مردان قرار می دهد، تا با ایجاد سر و صدا مانع صحبت وی شوند، و آن زمان هم به دلیل نبود امکانات مدرن نظیر بلند گو سکوت مردم برای استماع سخنان توسط جمع الزامی بوده است. این وضع سبب شده بود، تا نظیر حادثه 14 خرداد امسال سخنران بخت برگشته نتواند مطالبش را ارائه دهد، و مرتبا خودش و طرفدارانش مجبور می شدند، مردم را دعوت به سکوت کنند. در این زمان یکی از طرفداران متعصب این رهبر مذهبی به نام « کل علی » معروف به « علی سیاه یا علی پشکلی » روی پله اول منبر می پرد و با لحجه کرمانی می گوید: « اوی زنکا اوی مردکا، حرکی حرف بزنه، این آقا با منبرش توی اول و آخرش بره ». بیچاره رهبر مذهبی از روی منبر داد می زند: « مردم را نمی خواهم ساکت کنید، کل علی را ساکت کنید ».

چند سخن حکیمانه قسمت بیست و هشتم ( چگونه درست زندگی کنیم )

به نظر می رسد درست زندگی کردن چیزی جز کوشش برای زندگی بر مبنای آگاهی نیست. و این یعنی داشتن مرام و منش در زندگی. نشانه این که درست زندگی می کنیم یا نه این است که در تمام حالات خوب و بد، خشم و نفرت، و یا هر وضعیت و حالت دیگر بتوانیم آن گونه که درست می دانیم رفتار کنیم، و حالات و تمایلات درونی ما نتوانند، رفتار درست ما را تحت تأثیر بگذارند.