انسانهای عادی از زندگی ساده گریزانند و به پیگیری آرزوها و خیالاتشان دل خوشند. اگر آنها دست از آرزوهای خانمان سوزشان بر می داشتند، دنیا پر از صلح و آرامش بود. فرزانه آرزویی در دل نمی پرورد او برای چیزی تلاش نمی کند او بدون عمل همه چیز را تمام و کمال دارد. انسانهای عادی همیشه مشغول فعالیتند با این وجود همیشه احساس می کنند کارهای زیادی برای انجام مانده است. اما فرزانه چیز ناتمامی ندارد. انسان عادی با مهر عمل می کند، چیزی ناتمام باقی می ماند. با عدل عمل می کند بسیاری چیزها ناتمام می مانند. اخلاق گرا می شود، کاری از پیش نمی رود. آنگاه از زور استفاده می کند و همه چیز خراب می شود.
وقتی تائو گم می شود صحبت از خوبی پیش می آید. وقتی خوبی گم می شود، اخلاقیات مطرح می شوند. وقتی اخلاق گم می شود، پیروی از قانون و آداب و رسوم مطرح می شود. هنگامی که انسان در تائو دخالت می کند آسمان آلوده می شود زمین فقیر می شود تعادل از میان می رود نسل موجودات منقرض می شود.
توضیح: بدون شرح چقدر این جملات زیبا و درست به نظر می رسند.
سلااااااااااااااااااااااام


متن خیلی قشنگیه...
چشاتون قشنگ می بینه قشنگی از خودتونه.