هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

هویت بخش نهم ( جمع بندی و نتیجه گیری و پایان )

جمع بندی و نتیجه گیری

   از آنچه که بیان شد، چند نکته روشن است:

  1. در وضعیت کنونی جامعه ایران بین فرهنگ و هویت عمومی و فرهنگ رسمی کشور شکاف عمیقی به وجود آمده و این شکاف به دلیل سو گیری نظام سیاسی کشور به نفع یکی از عناصر هویتی ایرانیان در مقابل سایر عناصر است؛ و این شکاف عوارض بسیاری در پی دارد که موضوع بحث ما نیست. اما مهمترین عارضه آن این است که نظام ایران نمی تواند از ظرفیتهای اجتماع خود برای تحقق اهدافش بهره برد، ونیز جامعه را به سمت ترقی و تعالی مادی و معنوی سوق دهد. بروز چالشهای پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، یکی از مصادیق روشن این شکافت فرهنگی و هویتی است. جامعه ایران به شدت نیازمند غلبه وضعیت فرهنگیی است که بتواند، بین اقشار مختلف جامعه پیوند برقرار کند، و به نفع گروه یا جریان خاصی سو گیری نداشته باشد.
  2.  ایرانیان به دلیل وضعیت فرهنگی و اجتماعی ویژه ای که خصوصا پیش از اسلام داشته، و پیشینه فرهنگی غنیی که دارند، همواره خواستار ایفای نقشی برجسته در جامعه جهانی هستند، نداشتن چنین نقشی سبب احساس حقارت و بی تعلقی نسبت به ارزشهای و عناصر هویتی در آنها می شود. پس باید وضعیتی ایجاد شود که ایرانیان به چین نقشی برسند. و این مهم محقق نمی شود مگر با فراهم شدن شرایطی که عزم عمومی در این راستا قرار گیرد. و این محقق نمی شود مگر آن که شرایط فرهنگیی در جامعه ایجاد شود، که تمامی اقشار جامعه خصوصا قشر فرهیخته بتوانند، با احساس امنیت و رضایت و مطلوبیت در کشور به کار و فعالیت بپردازند.
  3. از سوی دیگر طبق نظر صاحب نظران هیچ تغییر مطلوبی در جامعه ایران قابل تحقق نیست مگر این که بر مبنای توجه به عناصر هویتی ایرانیان شکل گرفته باشد.

4.                  از سوی دیگر گفتمان غالب جهان امروز( مدرنیته ) جزئی از عناصر هویتی جامعه ما شده، و این گفتمان با قرائت رایج از عناصر هویتی ما در تضاد است. و در چالش بین این عناصر که متأسفانه با جدیت ادامه دارد ـ و در طول تاریخ معاصر ما منشأ رخدادهای مهمی شده است ـ گفتمان مدرنیته موفق شده، آسیبهای جدیی بر ساختار سایر عناصر هویتی وارد کند. خصوصا این که در دنیای کنونی جامعه غربی ملاک مقایسه همه چیز است؛ و استانداردهای آنها در حال جایگزینی با تمامی ملاکهای سابق است. بنابراین در شرایط فرهنگی آینده باید بین این عناصر هر چه سریعتر آشتی برقرار کرد.

  1. در شرایط کنونی هیچ تصمیم گیریی در یک کشور نمی تواند فارغ از شرایط جهانی صورت پذیرد. جهان به تعبیر آقای مارشال مک لوهان به دهکده کوچکی تبدیل شده که یک خانواده تک افتاده امکان منطقیی برای ادامه حیات در جامعه جهانی که منافع اقتصادی تمام اجزاء آن را بهم پیوند زده، وجود ندارد.
  2. جامعه ایران به شدت نیازمند یک نسل فرهیخته، و تصمیم گیرنده است که شناخت مناسبی نسبت به فرهنگ و هویت ایرانی و شرایط جهانی داشته باشد. و بتواند ایرانیان را در مسیر مناسب رهبری کند. این نسل بدون حمایت همه جانبه دولت و با یک بستر سازی دقیق به وجود نخواهد آمد.

   اگر این پرسش مطرح شود که چگونه می توان به این مسائل پاسخ داد؟ باید گفت جوابی که در این زمان به نظر می رسد، باز بینی و باز خوانی سنتهاست، به گونه ای که امکان بوجود آوردن هویت تعالی پذیر را برای جامعه فراهم کند. این خوانش جدید باید به گونه ای باشد، که اقشار گوناگون جامعه خصوصا فرهیختگان را در کنار دولت ها قرار دهد، و جامعه را به سمت اهداف متعالی و مترقی مادی و معنوی سوق دهد.

   وضعیت کنونی نه تنها با وضعیت جهانی هماهنگی لازم را ندارد، بلکه با وضعیت عمومی جامعه خصوصا در لایه فرهیختگان و نخبه گان نیز فاقد هماهنگی می باشد. این مسیر راهی است الزامی و اجتناب ناپذیر که مخاطرات جدیّی به همراه دارد، که لازمه هر تغییر مثبتی است.

   اشاره به یک نکته را در پایان بحث ضروری می دانم، و آن این که: در آموزه های قرآن همواره به مخاطبان وحی تأکید می شود که در مقابل دلایل آشکار از دلایل ضعیف خود دست بشویید و در مقابل حق تواضع داشته باشید. این سیره باید در مقابل دلایل و براهین آشکار زمانه نیز به کار گرفته شود. حضرت علامه طباطبایی(ره) در کتاب تفسیر المیزان می فرمایند:  

امروزه بطلان تفسیر ظاهری و سطحی از آیات به خوبی روشن است و ناگزیر باید تفسیر دیگری جست که مخالف با علوم امروزی و مشاهداتی که بشر از وضع آسمانها دارد نباشد. آنگاه تفسیر مورد نظر خود از آیات را ارائه دهد.   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد