هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

فیلم تنگه ابوقریب فیوری ایرانی

    در چهارم شهریور ماه هزار و سیصد و نود و هفت، توفیق دیدار فیلم خوش ساخت و پر هزینة تنگه ابوقریب را داشتم که به نظرم از نظرتکنیک فیلم سازی در فیلمهای ژانر جنگی کشور ما در عالی ترین سطح قرار داشت. صحنه ها بسیار پر کشش و واقعی ساخته شده بود و کارگردان در ارائه خشونت قصاوت و بی رحمی جنگ دست بالا را گرفته بود و رعایت صغیر و کبیر دل های نازک و سخت را نکرده بود. ضمن تقدیر از کلیه عوامل فیلم و مؤسسة اوج لازم دانستم نکته ای که در حین تماشای فیلم نظرم را جلب کرد به عرض مخاطبان برسانم.

    به نظر رسید موضوع و جریان فیلم شباهت فوق العاده ای به فیلم خشم یا فیوری اثر کمپانی هالی وود به کارگردانی دیوید آیر داشت. این فیلم جریان یک گروهان تانک آمریکایی، در روزهای آخر جنگ جهانی دوم و در جریان فتح آلمان توسط متفقین را روایت می کند. شدت جنگ به حدی است که نیروهای متفقین نمی توانند پاره ای قسمتها که از حساسیت کمتر برخوردار هستند را پوشش مناسب و به موقع دفاعی بدهند لذا به این گروهان تانک مأموریت می دهند که در یک سه راهی مستقر شود و مانع گذر یک گردان آلمانی شود که به جانب یک بیمارستان صحرایی آمریکایی در حال حرکت است. هنگامی که این گروهان به سوی محل مأموریتش رهسپار است، یک نوجوان که به کارِ تایپ نامه ها اشتغال دارد و حتی یک بار هم اسلحه دست نگرفته به این گروهان ملحق می شود. گروهان تا آخرین نفس و تا آخرین گلوله در مقابل گردان آلمانی مقاومت می کند و تمامی اعضای آن کشته می شوند و تنها همان نوجوان تایپیست به علت ترحم یک نوجوان آلمانی هم سن و سال خودش زنده می ماند. او در جریان این مأموریت ناگزیر به استفاده از سلاح و کشتن آلمان ها می شود.

    فیلم تنگه ابو قریب روایت روزهای آخر جنگ است که مجددا ورق جنگ برگشته و ارتش عراق وارد خاک ایران شده است و می کوشد با اشغال هرچه بیشتر خاک ایران دست بالا را در جنگ داشته باشد. این فیلم روایتی است از دفاع گردان عمار یاسر لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله در برابر لشکرکشی رژیم بعث به فکه و شرهانی در روزهای پایانی جنگ. طبق روایت فیلم عبور ارتش عراق از این تنگه و فتح فکه و شرهانی به آنها این امکان را می داد که به سایر شهرهای استان خوزستان نیز تسلط پیدا کنند لذا ممانعت از عبور آنها بسیار حیاتی بود. روایت فیلم از جایی آغاز می شود که بخشی از لشکر محمد رسول الله آماده رفتن به مرخصی هستند که خبر می رسد هجوم ارتش عراق از محل تنگه ابوقریب آغاز شده است و برای جلوگیری از عبور آنها افرادی که عازم مرخصی هستند در صورت امکان برای اعزام به خط مقدم اعلام آمادگی کنند. افرادی که اعلام آمادگی می کنند در قالب یک گروهان ساماندهی شده و به سوی خط مقدم اعزام می شوند در این بین نوجوانی که به کار عکاسی اشتغال دارد، با این جمع همراه می شود ولی در ادامه چنان آتش درگیری شدید می شود که این نوجوان دوربین عکاسی اش را بر زمین می گذارد و با وجود آن که هیچ آشنایی با سلاح و تیر اندازی ندارد اسلحه دست گرفته و به سوی دشمن آتش می گشاید. تمامی افرادی که در قالب گروهان مورد اشاره به خط مقدم اعزام شده اند کشته می شوند اما آن نوجوان که خطرات بسیاری را پشت سر گذارده و حتی گلوله خمپاره یا توپ در مجاورتش نیز منفجر شده است در پایان همانند یک انسان رشید در حالی که چشم در چشم دوربین دوخته است به سوی ما می آید و فیلم به پایان می رسد.   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد