هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو
هنجار هستی

هنجار هستی

چیزی شبیه تائو

قیمتی شویم (قسمت اول)

     راهبردِ قیمتی شدن در ادبیات دین اسلام در عبارتِ دو بخشیِ « لا إله إلا الله » خلاصه شده است. بخش اول « لا إله » است یعنی عدم وابستگی و آزاد و رها بودن از عبودیت هر چیز. همان مفهومی که در ادبیات دین اسلام به آن « حریّت » می گویند و آخرین توصیة امام حسین علیه السلام به بشریت است: « اگر دین ندارید و از روز جزا نمی ترسید، لااقل در دنیا اصل و نسب دار و آزاده باشید ». این ویژگی اولین لازمة قیمتی شدن است و واپسین توصیه امام حسین (علیه السلام) است.

حافظ (علیه رحمة الله ) می فرماید:

غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود                ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است

     حریت در ادبیات دین اسلام از طریق تزکیه حاصل می شود. در خصوص تزکیه در ادبیات دینی در نوشته های قبلی مختصرا صحبت کردیم.

حافظ (علیه رحمة الله ) می فرماید:

شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام          تا خرابت نکند صحبت بد نامی چند

این شعر حافظ بیانی زیباست از آیه شریفة زیر.

یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل إذ اهدیتم، إلی الله مرجعکم جمیعا فینبئکم بما کنتم تعملون

    اما رهایی و بی سویی مساوی پوچی و هیچ انگاری است و چنین دریافتی از هستی با ساختار وجودی انسان و ویژگی های عاطفی او سازگار نیست. قلب انسان باید همواره به شوقی بتپد و اگر نتپد، پژمرده و افسرده و بی ارزش می شود و این وضعیت را به سراسر حیات آدمی تسرّی می دهد. برای رفع این معضل به بخش نفی عبارت مورد نظر یک بخش اثباتی نیز اضافه شده است « إلا الله ».

    برای این که معبود و مقصود ما خدا شود باید خدایی شد و خود را به صفات شایسته او آراست تا زیبنده عشق او شویم. هر کس از جمله نگارنده این سطور لیاقت ندارد، خود را اهل « لا إله إلا الله » بداند. برای اهلیت باید نخست به پاکی رسید و سپس به زیبایی.

    برای پاک شدن چند توصیه خدمتتان دارم. اساس ناپاکی انسانها عادتهاست، خود را از عادتهایتان رها کنید. این عادتها از دامن گیرترین آنها نظیر اعتیاد به مواد مخدر را شامل می شود تا عادتهای بسیار ساده مثل خوابیدن بر بستر نرم و رژیم غذایی خاص و... بنابراین خود را از اعتیاد به مواد مخدر و محرک(چای، قهوه، سیگار و...) دور نگهدارید. خود را از اعتیاد به سکس، موسیقی و.... دور نگهدارید.

   دوم اسارت در طرز تفکر یا به عبارت بهتر شخصیتی خاص است. ما معمولا تفسیرمان از هستی، خودمان و پیرامونمان را بر اساس ذهنیاتمان، علایقمان و تنفراتمان انجام می دهیم که زیرساختهای شخصیت غالب ما هستند و عملکردمان را نیز بر همین اساس تنظیم می کنیم. این روش شاید در آغاز اشتباه نباشد، اما نداشتن برنامه ای مشخص برای بهبود موارد یاد شده سبب رسوخ و تثبیت آنها می شود به گونه ای که در بلند مدّت تصور می کنیم آن گونه که ما می اندیشیم، آن گونه که ما دوست داریم و آن گونه که ما بی زاری می جوییم درست است و هر کس جز این می کند در اشتباه است. به عبارت دیگر من می شوم مرکز ثقل تمام جهان و معیار سنجش همه چیز. برای رهایی از این وضعیت باید نخست خود را از این اندیشة خودآگاه یا نا خودآگاه رها کنیم که آنچه من هستیم لزوما و به هزار دلیل بهترین است. همواره باید بدانیم که چیزی بهتر و بالاتر از آنچه من می شناسیم و من هستیم وجود دارد و باید در صدد یافتن آن باشم.

نظرات 1 + ارسال نظر
نسیم یکشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 09:04

مطلبتون قابل تامله....
رو حرفاتون فکر میکنم....

درود همین مهمه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد